جمعه, 20 بهمن 1385 00:54 |
هميشه كلمه ي عشق را بر زبان جاري مي كنم اما هيچ گاه به صورت مطلق آن را احساس نكرده ام. هميشه مي گويم بدون عشق زندگي ممكن نيست، اما صدها انسان را مي بينم كه بدون آن در اين دنياي پهناور زندگي مي كنند. هميشه مي گويم عشق حسي آشناست، اما با تنها حسي كه بيگانه ام عشق است. پس عشق چيست؟ چيست اين حس عاشقانه؟ چيست اين واژه ي سه حرفي؟ آيا تنها يك واژه ي سه حرفي ست يا ... نمي دانم، نمي دانم پس از اين يا چه بنويسم.
|
ادامه مطلب ...
|
جمعه, 20 بهمن 1385 00:39 |
- اگر بفهمید که یکی از دوستان صمیمی شما مبتلا به بیماری ایدز است چه عکس العملی نشان می دهید؟ آیا در صدد ترک او بر می آیید و یا اینکه این هیچ تغییری در رابطه دوستانه شما به وجود نمی آورد ؟
|
ادامه مطلب ...
|
نوشته شده توسط انیسا- د
|
سه شنبه, 10 بهمن 1385 02:04 |
پسر ، غرق در افکار مشوش خود ، قدم میزد و کوچه های خاطرات را پشت سر می گذاشت ...باز هم کوچه ای بن بست . بن بستی که همیشه وجود داشت و او هنوز نتوانسته بود فرا تر از آن گام بردارد. هر گاه به این جا رسیده بود همین بن بست ، دست نخورده و آشکار ، او را از ادامۀ مسیر باز می داشت. بن بست نداری و نابسامانی ، بن بست فقر ، بن بست بی پولی و و دهها راه نرفته و راه نخواسته...
|
ادامه مطلب ...
|
يكشنبه, 01 بهمن 1385 03:33 |
فردوسی در کتاب بزرگ خود شاهنامه، داستانی دارد که نظیر تمام داستان های این کتاب جذاب و خواندنی و در عین حال آموزنده است . این داستان شرح نبرد رستم، پهلوان بزرگ شاهنامه با اسفندیار شاهزاده کیانی است . قضیه از این قرار است که پدر اسفندیار که نمی خواهد پسرش را بر تخت ببیند پادشاهی وی را مشروط به سرافرازی از آزمون هایی که وی برای اسفندیار مشخص می کند می نماید. بر همین اساس اسفندیار هفت خانی که موسوم به هفت خان اسفندیار است را تجربه مي كندو سرفرازانه پشت سر می گذرد. آن گاه پادشاه از وی می خواهد تا در آزمونی دیگر رستم، پهلوان شکست ناپذیر شاهنامه را شکست داده، مرده یا زنده به نزد شاه بیاورد .
|
ادامه مطلب ...
|