نوشته شده توسط رويان
|
سه شنبه, 29 بهمن 1387 09:24 |
تعداد بازدید :6676 |
در خیابان قدم می زدم و به جامعه ای که در آن زندگی می کنیم فکر می کردم. در این فکر بودم که آیا من هم می توانم در حل مشکلات جامعه خدمتی کنم؟ جلوی مغازه ای ایستادم. چشمم به عروسک زیبایی برخورد. خواستم قیمتش را بپرسم که ناگهان توجهم به حرف های دختربچه ای که با گریه همان عروسک را از مادرش درخواست می کرد جلب شد. مادر بیچاره با چشمان پر از اشک و گاهی معصومانه به او می فهماند که پول کافی برای خریدن آن عروسک را ندارد.اشک های آن کودک آن چنان دردناک بود که طاقت ماندن در آن جا را از من گرفت. سرم را پایین انداختم و به راهم ادامه دادم. فکر آن دختر بچه از ذهنم بیرون نمی رفت که ناگهان با صدای پسر بچه ی دست فروش به خود آمدم. ملتمسانه به طرفم آمد و گفت: "دختر خانم، یه آدامس از من بخر. به خدا اگه امشب واسه خواهرم غذا نگیرم از گرسنگی طاقت نمی آره" حرف های او لرزه بر تنم انداخت. دست در کیفم بردم و آدامسی از او خریداری نمودم. نگاه رضایت در چشمان آن کودک برق می زد. دستی بر سرش کشیدم و به کنار خیابان رفتم تا سوار تاکسی شوم. پیرزنی در چند قدمی ایستاده و منتظر تاکسی بود. بعد از چند دقیقه تاکسی جلوی پایم ترمز زد. در حال سوار شدن به ماشین بودم که پیرزن به من نگاهی انداخت و گفت: "ببینم جوون این پول برای کرایه این ماشین کافیه؟" 50 تومان در دستش بود و نگاه امیدش به من. با لبخند به او گفتم: "آره بیا سوار شو" در بین راه به بهانه خرد کردن پول به او گفتم: "پولت را به من بده. من بهش می دم." نگاه تشکر آمیزی به من کرد. احساسش را می فهمیدم. این گونه افراد را به وفور در اطرافمان می توانیم ببینیم.
رواج تکدی گری در خیابان ها و حضور کارتن خواب ها در گوشه و کنار پارک ها از نمادهای اصلی فقر شناخته شده اند که عموماً در فضاهای شهری خودنمایی می کنند. این مسایل چند سالی است که به یکی از مباحث روز ژورنالیستی تبدیل شده است. اما بررسی عمیق علل، پیامدها و اراده راهکارهایی برای حل آن ها موضوعی است که باید به سرعت انجام گیرد.
مبارزه با فقر در فضای شهری علاوه بر مبارزه با فضای فقر، مبارزه با عوامل شکل دهنده فقر را نیز می طلبد.
|