اچ آی وی مثبت هاسلام چاپ
جمعه, 20 بهمن 1385 00:39
تعداد بازدید :6574

- اگر بفهمید که یکی از دوستان صمیمی شما مبتلا به بیماری ایدز است چه عکس العملی نشان می دهید؟ آیا در صدد ترک او بر می آیید و یا اینکه این هیچ تغییری در رابطه دوستانه شما به وجود نمی آورد ؟

- اگر بفهمید که یکی از دوستان صمیمی شما مبتلا به بیماری ایدز است چه عکس العملی نشان می دهید؟ آیا در صدد ترک او بر می آیید و یا اینکه این هیچ تغییری در رابطه دوستانه شما به وجود نمی آورد ؟

- ایدز از سه شیوه منتقل می شود : تزریق خون و یا سایر فرآورده های خونی، ارتباط جنسی و نیز به شیوه مادرزاد یعنی فردی که مادرش مبتلا به ویروس اچ آی وی بوده، می تواند به این بیماری مبتلا شود . دسته ای از افراد هستند که در اثر مبادرت به تزریق مواد مخدر و یا رابطه جنسی مبتلا به ایدز می شوند و دسته ای نیز به طور ناخواسته و بدون اینکه در هیچ یک از این دو راه قدم بگذارند در دام اچ آی وی می افتد . به عنوان یک دوست، آیا شیوه ابتلای دوست تان به ایدز در روابط دوستانه شما تاثیر دارد؟

این ها پرسش هایی بودند که در این هفته من تقریبا از همه کسانی که می دیدم می پرسیدم . هدف من این بود که یک نگرش کلی از شیوه برخورد ایرانیان با ایدز به دست بیاورم . در انتخاب افراد جهت پرسیدن این پرسش ها نیز خیلی سعی کردم تا تنها از یک قشر و یک گروه نپرسم . بر این اساس مخاطبین من در این نظر خواهی افرادی با سنین مختلف، عقاید گوناگون و حتی مذاهب متفاوت بودند .

نتیجه این نظرخواهی نیز یک بار دیگر فاصله فرهنگی میان نسل ها در جامعه ایران را به من نمایش داد. از میان جوانان نظرخواهی شده توسط من، تنها یک نفر ابراز کرد که اگر بداند دوستش از راه ارتباط جنسی یا اعتیاد مبتلا به ایدز شده فورا او را ترک می کند . بقیه همه معتقد بودند چون دوست ماست باید به او کمک کنیم . به ویژه که او امروز یک ایدزی است و بیش از هر زمان دیگری به کمک ما احتیاج دارد . چنانچه ما نیز از کمک به او ممانعت کنیم او ممکن است در صدد دیوانگی هایی برآید که بعضاً از افراد ایدزی سر می زند؛ مثلا در صدد بر آید تا از جامعه انتقام بگیرد .

اما افرادمسن دید دیگری داشتند . آن ها خاطرات بدی از زمانی که ارتباطات ناسالم باعث رواج اعتیاد در جامعه شد، داشتند و هنوز خاطرات بد بختی های آن را در ذهن داشتند و این خود خیلی بر دید آن ها نسبت به خیلی مسائل اثر گذاشته بود . آن ها ضمن اینکه به لزوم کمک به ایدزی ها اعتقاد داشتند، موضع کاملا مخالف و محکمی در برابر اعتیاد و ارتباط جنسی داشتند و معتقد بودند که به هیچ وجه نمی توانند رابطه خود را با فردی که معتاد و یا فردی که مرتکب زنا شده است، ادامه دهند و البته این به خاطر ترس از ابتلا به ایدز نبود بلکه به خوبی می شد فهمید که نوع خاص تربیت آن ها در نوع تفکر شان خیلی تاثیر دارد . آن ها در فضایی بزرگ شده بودند که حتی به کاربردن کلماتی نظیر اعتیاد یا زنا در آن ها با اخم پدر همراه بوده است . خیلی از آن ها حتی نمی توانستند تصور چنین گناهانی را بنمایند . حال آنکه اوضاع نسل جوان کاملا متفاوت است . آن ها روز و شب از پارک هایی می گذرند که بی شمار تزریقی روی نیمکت های آن نشسته اند. خیلی از همکلاسی های آن ها افراد سیگاری و یا بعضا حشیشی هستند. با دوکلیک روی اینترنت به ناکجاهایی می روند که چون دام برای ابتذال آن ها پهن شده است. بارها شده که خود من به داخل کافی نت رفتم و به هنگام نشستنم با صفحات بازی روبرو شدم که تصورش هم برای پدر یا مادرم ممکن نیست. پس طبیعی است که این دو نسل با دو شیوه تربیت متفاوت اینقدر با هم اختلاف نظر داشته باشند .

با وجود اینکه جوانان خیلی باز تر مسئله ایدز را نگاه می کنند، اما نوعی ترس از ایدز و متعاقب آن ترس و نفرت از ایدزی ها نه تنها در جامعه ي ایران، بلکه در تمام جوامع وجود دارد . خود من مطمئن نیستم اگر یک ایدزی را ببینم از دست او فرار نکنم . چون به خوبی می دانم که ایدز بدترین بیماری است که می توان به آن مبتلا شد. بد تر آنکه اگر فردی ایدزی شود خانواده و نزدیکان او هم در معرض این بیماری قرار می گیرند و این آدم را خیلی بیشتر می ترساند. یعنی ابتلا به ایدز توسط یک فرد از خانواده می تواند بدبختی تمام اعضای خانواده را به دنبال داشته باشد. پس طبیعی است که ترس از ایدز هم این قدر زیاد باشد .

در این مقاله هدف من این است که خیلی واقع بینانه تر مسئله مواجهه با ایدز را مورد بررسی قرار دهم. چون اعتقاد دارم که خیلی از آنچه جوانان در مورد ایدز می گویند خیلی آرمان گرایانه است و در حقیقت در بسیاری موارد دامنه اش از حرف فراتر نمی رود. چون این یک واقعیت است که ایدز کشنده و ویرانگر است و انسان به سبب طبع خود از ویرانی ها فرار می کند. اما این چیزی که جوانان روشنفکر ایرانی می گویند کاملا مخالف سرشت انسانی است؛ گویی آنکه آن ها چیزی فراتر از انسان هستند و حال آنکه اینگونه نیست و خیلی کمند انسان هایی که بتوانند با دیدی چنین باز ایدز را نگاه کنند. این دسته شبیه همان هایی هستند که در زمان جنگ به یاری مصدومان می شتابند. حال آنکه انسان های عادی در چنین اوقاتی جز در فکر خود نیستند و هم اینجاست که تفاوت میان فداکاران و انسان های عادی آشکار می شود. با فرض اینکه 90 درصد و بلکه بیشتر از انسان ها توانانی انجام دادن چنین فداکاری هایی را ندارند، من اینک با طیف وسیعی از خوانندگانی روبرو هستم که نتایج افکار من می تواند برایشان جالب باشد.

دو واقعیت مهم و سرنوشت ساز در مورد ایدز در جامعه ما وجود دارد: یکی اینکه ایدز امروز در جامعه ي ما به وجود آمده و روز به روز بیشتر و بیشتر رشد می کند ( خوب یادم هست که در بی بی سی فارسی خواندم که در ایران حدود 30 تا 40 هزار ایدزی وجود دارد ). دوم اینکه افراد در جامعه ي ما به سبب فرهنگ خاص ایرانی، دید خوبی نسبت به ایدزی ها ندارند و این خود کار را دشوار تر ساخته است. چون شاید مردم ما برای یک سرطانی دلسوزی کنند، اما ایدزی را فردی فاسد می دانند و با انگیزه های اخلاقی خیلی کم تر به فکر کمک به او بر می آیند .

یک نکته غیر قابل تردید است و آن اینکه معتادان و زناکاران – که قشر بزرگی از ایدزی ها را تشکیل می دهند – گناه کارند . چون قدم در راهی گذاشته اند که نباید می گذاشته اند. اما این یک طرفانه ترین راهی است که از طریق آن می توان به خانه قاضی رفت. چون در این صورت ما یک اصل مهم را فراموش کرده ایم که انسان جایزالخطا است .

گاهی این جایز الخطا بودن خیلی مضر نیست، چون زمینه بزرگ تر شدن و مضر تر شدن برای آن وجود ندارد. اگر کسی را در یک خانه زندانی کنید نهایت خطای او به ویران کردن خانه و کارهایی از این دست ختم می شود. اما گاهی این زمینه وجود دارد و خطای انسان زمینه بد بختی او را رقم می زند. این جاست که فردی که به سیگار دسترسی دارد و فردی که زمینه ارتباطات ناسالم جنسی برای او وجود دارد دست به چنین کاری می زند .

بین فردی که یک دروغ بزرگ ترین گناه زندگی اش است و یک معتاد تزریقی هم تنها همین تفاوت وجود دارد. یعنی فضایی مناسب برای اعتیاد که اولی دچار آن نبوده است. بر این اساس گر چه نمی توان از تقصیر خود فرد معتاد چشم پوشید، اما تقصیر اصلی به دوش محیط اطراف فرد است. مثلا خانواده ای که به فرزند خود اجازه داده است شب ها تا دیر وقت در خیابان با دوستانی که از قابل اعتماد بودن آن ها مطمئن نیستند، پرسه بزند و یا جامعه ای که اجازه می دهد مواد فروش ها اینقدر راحت در پارک هایش کالای مرگ بفروشند؛ همین طور است پدری که با غرور خود فضای گرم خانواده را از فرزندش می گیرد و مدیر دبیرستانی که در مدرسه تحت کنترل او و پشت دیوارها، کسانی هستند که به سیگار بوسه می زنند؛ این ها همه به یک اندازه در بلایی که سر جوان می آید، مقصرند.

پس نباید این قدر به خود مطمئن باشیم و این قدر بی رحمانه پدیده هایی چون فساد و بی بند و باری در جامعه مان را بنگریم. در به وجود آمدن و گسترش تک تک این ها همه ي ما مقصریم. اگر در جامعه ي ما یک جوان با استعداد، معتاد و از این راه ایدزی می شود؛ ما به عنوان ایرانی خیلی مقصریم و وای بر آنانی که از کنار این پدید های اجتماعی با بی تفاوتی می گذرند. این ها مانند کسانی هستند که نسبت به سوختن خانه همسایه شان بی تفاوت اند؛ حال آنکه خیلی زود شعله این آتش پا به فضای گرم خانوادگی آن ها هم می گذارد .

این قدر بی رحمانه ایدزی ها را نگاه نکنیم. چه تضمینی هست که فردا فرزند ما چون اینان نشود؟ وقتی فساد و تباهی پا به جامعه ای بگذارد خیلی زود همه گیر می شود. در جامعه ي ما هم، نظیر چنین فرآیندی در حال اتفاق افتادن است و اگر هم چنان بی تفاوت از کنار پدید هایی چون اعتیاد بگذریم، فرداست که عزیزان ما نیز گرفتار چنین دام هایی شوند. آن روز باید به یاد داشته باشیم که مقصر اصلی خود ما بودیم و نه هیچ کس دیگر .

به اين ترتيب، حالا خیلی راحت می توانیم به ایدزی ها نگاه کنیم و از آن ها یک دیو نسازیم. آن ها هم انسان هایی بودند که به دلیل انسان بودنشان می کوشیدند موفق شوند و عوامل مختلف آن ها را 180 درجه از اهدافشان دور ساخته است. دیدی که ما نسبت به ایدز داریم – چنانچه ادامه یابد-  خیلی زود، و با گسترش نفوذ این ویروس ننگین، برایمان خیلی گران تمام خواهدشد.

                                                                

افزودن جدید
نوشتن نظر
نام:
ایمیل:
 
عنوان:
قالب نوشته:
[b] [i] [u] [url] [quote] [code] [img] 
 
 
:angry::0:confused::cheer:B):evil::silly::dry::lol::kiss::D:pinch:
:(:shock::X:side::):P:unsure::woohoo::huh::whistle:;):s
:!::?::idea::arrow:
 
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.
سپیدار |1386-1-18 13:13:14
پویا جان
نگاه واقع بینامه تو به بیماران
ایدزی و تلاشت برای روشن کردن اذهان دیگران در
مورد این بیماری شایان تقدیر است. به امید
اینکه مقالاتی از این دست بتونه کمی از رنج
این بیماران کم کنه
آوا |1385-12-5 03:13:28
کاملا درسته... بعد از گذاشتن این نظر خیلی
درباره راه های دیگه فکر کردم و به نتایج خوبی
هم رسیدم بخشید که قبل از خوب فکر کردن نظر
گذاشتم!
پویا-ش |1385-12-3 13:06:12
دوست عزیز , آوای گرامی
اگر شما واقعا راغب
باشید راههای دیگری هم برای کمک کردن هست
آوا |1385-11-24 07:20:49
من از اون دسته آدماییم که میخوان به هر محتاج
کمکی کمک کمک کنن دوست خوبم از دست من چه کمکی
بر میاد برای مبتلایان به ایدز?تنها کاری که
به ذهنم میرسه اينه که بهشون مثل بیمار نگاه
کنم نه مجرم...و دنیامو طوری بسازم که کسی سراغ
راههای اانتقال HIV نره...

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."