بعضی وقت ها آدم در یک نقطه گیر می کند. شاید خودش هم بخواهد حرکت کند ولی آدم های اطرافش یا به قول جامعه شناس ها، جامعه به او اجازه حرکت نمی دهد. همین جامعه شناس ها می گویند که جامعه ایران در مرحله گذار قرار دارد. یعنی از سنت به سمت مدرنیته در حرکت است. در این مرحله گذار حالات مختلفی پیش می آید. بعضی آدم ها بخشی از وجودشان یا بهتر بگویم فکرشان سنتی و قسمت دیگرش مدرن است. حالا بستگی دارد، بعضی آدم ها بخش سنتیشان قوی است و برخی از آنها بخش مدرنشان. به این گروه کاری نداریم چون به قول معروف کاری به کار کسی ندارند. گروه مد نظر ما گروهی است که فکر می کنند مدرن هستند ولی هنوز رفتار سنتیشان را ادامه می دهند. گروهی هستند که ادعای روشن فکر بودن دارند و همه ی افراد را وادار می کنند که فکر کنند که آری، من روشن فکر هستم و خودشان را به عنوان یک شخصیت روشن فکر معرفی می کنند.

خب حالا این افراد سنتی به اصطلاح روشنفکر و مدرن هم به چند بخش تقسیم می شوند. گروه مد نظر افرادی هستند که خود را پرسش گر می نامند ولی هنوز در پی افکار خاله زنکی مادر و یا پدرشان هستند. و هنوز برخی از مسائل برای آنها حل نشده است. البته می دانیم که هیچ انسانی کامل نیست؛ ولی از افراد پرسش گر جامعه و یا به اصلاح خودشان دگر اندیش توقع بیشتری می رود که برخی از مسائل را در ذهنشان حل کنند و در پی این حرف ها نباشند. اگر ادعا داریم که جامعه ای پویا هستیم پس باید سعی کنیم که تمام وجوه ذهنمان پویا باشد. باید سعی کنیم که خود را از این افکار دور نگه داریم. زیرا باعث کندی حرکتمان می شود و سبب می شود که انرژیمان تلف شده و نتوانیم سوالاتی بیشتر را برای جامعه یا بزرگان جامعه مطرح سازیم. خواننده گرامی به نظر شما کدام یک از این سوالات مهم تر هستند؟ 1-آیا فلان دختر با فلان پسر دوست است؟ایا قصد ازدواج دارند؟من می دانم که آنها دوست هستند ولی آیا برای فلان پسر خیلی زود نیست؟ 2-آیا مدیران جامعه ی ما به خوبی عمل می کنند؟آیا مدیریت دانشگاه ما به خوبی انجام می شود؟ایا فلان طرح تنها راه است؟ حال اگر شخصی هر دو گونه سوال را مطرح سازد آیا می توان او را دگر اندیش یا پرسش گر دانست؟ آیا می توان او را کسی دانست که راه را برای پرسش باز کند؟ به نظر شما این فرد روشنگر نما است یا در نقطه ای بین سنت و مدرنیته گیر افتاده است؟ از این دسته افراد در جامعه ما بسیارند این مطلب نه برای زیر سوال بردن شخصی است و نه برای خراب کردن کسی. فقط برای بیان مشکل است. مشکلی که برایمان حل ناشدنی می نماید. ادامه دارد

افزودن جدید نوشتن نظر

نام: ایمیل:   عنوان: قالب نوشته:         -رنگ-آبی کمرنگسیاهآبیبنفشخاکستریسبزلیموییقرمز آلبالوییسرمه ایزیتونیزرشکیقرمزنقره ایآبی سیرسفیدزرد -اندازه-ریزکوچکمعمولیبزرگبسیار بزرگ     کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.

ایراندوست |1387-4-3 17:22:34 خیلی جالب بود . دقیقاً این اوضاع را به چشم می بینیم . کسانی که در پی مدرنیته هستند اما سنتی فکر می کنند . جال تر اینکه افکار مدرن را در قالب هایی سنتی نیز معرفی می کنند . اول از همه باید تجدد (مدرنیته) و سنت را تعریف کنیم . از شکیبا ممنونم که تعریف جالبی در مورد مدرنیته ارائه داد . از خوانندگان خواهش دارم تفکرات خود را در مورد تجدد ( مدرنیته) و سنت مطرح کنند .

شکیبا |1387-2-30 10:56:34 حضرت عبدالبهاء در رسالهء مدنیه اصل مدرنیته یا تجدد را کاربرد عقل و علم می دانند، متأسفانه در جامعهء ما افراد مدرن هم کاری جز تقلید از غرب نمی کنند. آی کاش یاد بگیریم از عقلمان استفاده کنیم!

سپیدار |1387-2-28 09:27:07 فکر نمی کنم قرار است بین سنت و مدرنیته یکی را انتخاب کنیم. شاید بتوان عناصر مفید هرکدام را در کنار هم قرار داد به طوری که معایب یکدیگر را بپوشانند.

فاران |1387-2-26 14:57:51 مقاله ات را خواندم.

Powered by !JoomlaComment 3.26

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."