دو روي سكه چاپ
پنجشنبه, 14 دی 1385 15:09
تعداد بازدید :5465

 تلويزيون را روشن كردم. برنامه اي از حيات وحش پخش مي شد. ديدن حيوانات زيبا و مناظر دلربا بسيار دلنشين بود. اما چندي نگذشت كه طبيعت چهرهء ديگرش را نيز نشان داد. شكار خرگوش ها در چنگال عقاب و هجوم ببرها بر سر آهوان تيز پا. ديدن اين تصاوير برايم چندان خوشايند نبود. با خود گفتم چقدر خوب بود اگر زندگي اين حيوانات، بدون حضور دشمنانشان در آرامش سپري مي شد.

يك هفته گذشت تا اينكه روزي شادي به منزلمان آمد و گفت قصد دارد به محل كار همسرش در خارج از شهر برود و چون راه كمي دور است، مايل است با او همراه شوم.

پيشنهادش را پذيرفتم. حميد، همسر شادي، در پارك حفاظت شدهء حيوانات كار مي كرد.

در بين راه بيشتر از طبيعت صحبت كرديم و من احساس نا خوشايند آن روز را كه از تماشاي مستند حيوانات داشتم براي شادي بيان كردم. شادي خنديد و گفت پس بگذار خبر خوشي را بدهم. در اين پارك هيچ ببري نيست كه بخواهد حيوانات را شكار كند. اول صحبتش را جدي نگرفتم؛ گمان كردم مزاح مي كند؛ اما بعد توضيح داد كه حميد مدتي پيش برايش تعريف كرده مسوولان پارك قصد دارند براي حفظ بقاي آهوها، ببرها را بجاي ديگري منتقل كنند.

تقريباً يكساعت بعد به پارك رسيديم. هنوز چند قدمي جلو نرفته بوديم كه ديديم حميد با همكاري چند نفر ديگر، آهويي زخمي را در حاليكه پاهايش غرق در خون بود؛ به اتاقك چوبي كنار پارك انتقال دادند. كنجكاو شده بوديم. چند لحظه بعد حميد از اتاقك بيرون آمد. بعد از احوال پرسي علت را پرسيديم. او گفت ساعتي پيش اين آهو با حملهء ببري زخمي شد؛ اما توانست خود را نجات دهد و براي مداوا او را به اينجا آورده ايم. شادي با تعجب پرسيد " اما گفته بودي كه ببرها را بجاي ديگري منتقل كرده اند!؟ حميد گفت : بله همين كار را هم كردند؛ اما بعد متوجه شدند كه هر چند ببرها تهديدي جدي براي اين حيوانات بي آزار محسوب مي شوند؛ اما عدم حضورشان هم، خطري جدي تر بشمار مي آيد و چندان بنفع آهوان نمي باشد. شايد تعجب كنيد؛ اما بعد از گذشت چند هفته، آثار بيماري در اين حيوانات نمايان شد و پس از انجام معاينات و بررسي هاي لازم توسط چند دامپزشك عاقبت به اين نتيجه رسيدند كه عدم تحرك، تكاپو، هيجان و همچنين خورد و خوراك بيش از حد، سلامت آنها را به مخاطره انداخته است. بنابراين مسوولان تصميم گرفتند زندگي اين حيوانات را آنگونه كه برايش خلق شده اند، بحالت طبيعي باز گردانند و چنين شد كه ببرها را دوباره به اين پارك آوردند.

در راه بازگشت به خانه بيشتر از آنكه حرف بزنيم ساكت بوديم. شادي را نمي دانم، ولي من در اين فكر بودم كه گاهي چقدر سطحي و محدود فكر مي كنيم.

 شايد زندگي ما نيز چندان بي شباهت به اين جريان نباشد. زيرا در عالم نيز بلايا و بحرانهاي بسياري در كمين است كه انسان، هر لحظه از آنها در عذاب و گريز مي باشد. هر دم با خود ميگوييم چقدر خوب بود اگر اين همه درد و رنج در دنيا نبود. اما اگر دقيق تر و عميق تر بينديشيم؛ مي بينيم كه بلايا با همهء سختي ها و تلخي هاي خود با ما سخن مي گويند و دائماً هشدار مي دهند كه حتي براي لحظه اي دلبستهء اين دنياي فاني نشويد چرا كه براي مقصدي عظيمتر و جايگاهي رفيعتر خلق شده ايد.

گاهي اوقات بلايا به سبب خطاهايي كه انسان مرتكب مي گردد؛ به منظور تنبه و آگاهي او نازل مي شود. همانند زماني كه شيوهء زندگي بر اساس اصول غير اخلاقي بنا شده باشد و متاسفانه به همين دليل نيز در عصر حاضر، شاهد بروز بسياري از بيماري ها ي مهلك و لاعلاج در ميان جوامع انساني هستيم كه بعضاً اثرات سوء آن گريبانگير نوزادان و اطفال بي گناه هم گرديده است.

ولي گاهي نيز مي بينيم با وجودي كه زندگي شريف و مطابق اصول و تعاليم الهي داريم باز هم دچار درد و رنج مي گرديم. اما براستي چرا؟

 واقعيت اينست كه در آتش بلايا و سختي ها وجود ما از نا پاكي ها و نا خالصي ها تطهير گشته، حركت ما بسوي كمال تسريع مي گردد.

ذغال سنگ اگر فشار و سختي نبيند هيچگاه به كمال نمي رسد. بايد مرارت بسيار ببيند تا به الماس تبديل شود؛ اما حتي در اين لحظه نيز از درد و رنج آسوده نخواهد بود. او باز هم مورد تراش و خراش قرار مي گيرد تا قابليت عبور نور را زيباتر و كاملتر بيابد.

در حقيقت، آتشي كه در نظر ما سوزان است؛ در باطن از نور در فوران است. حرارتش زدايندهء ناخالصي ها، نورش بازدارنده از تاريكي ها و لهيبش شتاب دهندهء ما بسوي تعالي و كمال است؛ مشروط بر آنكه بياموزيم چگونه از ميان بحران به پيروزي دست يابيم و اين امري نيست كه منحصر به دوره اي خاص يا عده اي مخصوص باشد. چنانچه اگر در تاريخ نظر افكنيم مشاهده مي كنيم سراسر آن حاكي از اين فراز و نشيب ها و بحران و پيروزي ها است. با اين تفاوت كه برخي چون قوم لوط در دام نفس وهوي جان سپردند و عده اي ايوب وار در بلا ياي الهي غوطه خوردند. گروهي بلا در راه هوي كشيدند و عده اي در سبيل خدا.

              گفت الست و تو گفتي بلي                   سِرّبلي چيست كشيدن بلا (1)

و اكنون مرحلهء ماست. همهء ما بنوعي در كوره حوادث امكان، مورد آزمايش و امتحان قرار مي گيريم و هر يك بر احوال خود بيشتر آگاهيم. بنابراين با بررسي هوشمندانهء گفتار و رفتار خود در هر روز و استمداد از كلمات روح بخش الهي، مي توانيم بنحوي موثر گوهر وجودمان را صيقل بخشيم و چون مجرايي پاك، سريان دهندهء فيض و رحمت الهي در زندگي باشيم.                                                                                                                                                                                                                                        

 (1) مناقب العارفين
                                                                                                     

 

افزودن جدید
نوشتن نظر
نام:
ایمیل:
 
عنوان:
قالب نوشته:
[b] [i] [u] [url] [quote] [code] [img] 
 
 
:angry::0:confused::cheer:B):evil::silly::dry::lol::kiss::D:pinch:
:(:shock::X:side::):P:unsure::woohoo::huh::whistle:;):s
:!::?::idea::arrow:
 
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.
sunshine  - نظر من |1385-10-25 00:40:07
بسیار موثر بود

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."