گوش كن وتفكرنماكه چه سان بايدزيست چاپ
يكشنبه, 10 تیر 1386 08:48
تعداد بازدید :6058

گوش کن، صدایش را نمی شنوی؟ مگر می شود نعره ی سهمگینش را نشنوی؟ چهره ی خسته و خونینش را چطور؟ آیا آن را می بینی؟ اگر نمی شنوی گوش هایت را آماده ی شنیدن کن و اگر نمی بینی با دقت بنگر.

 گوش کن به ضجه ی مادران و پدران آواره در جنگ، گوش کن به گریه ی کودکانه ی کودکان ، گوش فرا ده به خنده های مهیب اعتیاد که از کوچه پس کوچه های شهرت شنیده می شود، گوش فراده به صدای بمب ها و موشک هایی که هر روزه بر سر بشریت فرو می ریزد.به آوای پسرک روزنامه فروش گوش فرا ده که چگونه از قتل فرزندی توسط پدرش یا صدها قتل دیگر خبر می دهد.  بنگر به اجساد هزاران انسان که هر روزه در گورهای دسته جمعی دفن می شوند، مشاهده کن چهره ی خسته ی دختران و پسرانی که بر تخت هاي بیمارستان به دلیل اقدام به خودکشی دراز کشیده اند و یا از شدت مشکلات به جای پناه به حریم گرم خانواده، خیابان و پارک را به عنوان پناهگاه برگزیده اند.

این همه بلایا و این همه صدا در آفاق طنین انداز است و این همه صحنه های ناگوار هر روز از مقابل چشمانمان می گذرد، آنوقت من و تو منتظریم تا دستی از غیب فرود آید و همه ی این گرداب بلایا را به گلستان راحتی تبدیل کند.اما بدان که تا هر زمان که بنشینی دستی از غیب برای کمک به بشریت نمی آید. می دانی چرا؟

تا زمانی که وسوسه و طمع نان، ما را در آغوش گرفته است؛ تا زمانی که نشسته ایم و تنها نظاره گر این موج بلاییم؛ تا زمانی که در میان این همه پریشانی دست در دست هم نمی دهیم و تنها به فکر آسایش تن و آرامش روان خود هستیم، این گردباد ویرانگر روز به روز گسترده تر و فراگیرتر می گردد.

برخیز، از این خواب سنگين بیدار شو و به یاری همنوعانت بشتاب، به یاری جهانی بشتاب که هر روز با کردار خود تیشه به ریشه اش می زنیم. دست آشنا و بیگانه را بگیر و محبت کن و به آنچه می گویی عامل باش. مگر دوست نداری در جهانی زندگی کنی که فقط زیبایی باشدو مهربانی، فقط عشق باشد و صلح؟ پس چرا نشسته ای ؟ چرا نمی جنبی؟ تا حرکت نکنی دست غیب نیز برای تو کاری نخواهد کرد.

ماشنيديم و به ياري نشتابيديم؛

به خيالي كه قضا،

به گماني كه قدر،

بر سر آن خسته گذاري بكند،

دستي از غيب برون آيد و كاري بكند،

هيچيك حتی از جاي نجنبيديم،

آستينها را بالا نزديم،

دست آن غرقه در امواج بلا را نگرفتيم،

تا از آن مهلكه شايد برهانيمش،

به كناري برسانيمش.

اما من می دانم و اطمینان دارم که این صدا روزی خاموش خواهد شد، اما دیر یا زود خاموش شدن این صدا به تلاش ما بستگی دارد:

تا به دنيا دلي از هول ستم مي‌لرزد،

خاطري آشفته است،

ديده‌اي گريان است،

هركجا دست نياز بشري هست دراز،

آن صدا در همه آفاق طنين انداز است.

پس بیایید سعی کنیم ایمانمان به سستی نگراید و در گروه افرادی باشیم که خالصانه و صادقانه به یاری دوستان خود می شتابیم.

بیایید فرزندان خود را که سازندگان جهان فردا هستند،  به گونه ای تربیت نماییم که از روحشان عشق و محبت به جهان و جهانیان تراوش کند و جایی برای بغض و کینه در قلب هایشان نماند. چرا که پایه و اساس به وجود آمدن این همه نا امنی و بلایا ، تربیت نادرست است.

بیایید غریق نجاتی باشیم که هم نوعان خود را نجات می دهیم نه اینکه خود در این باتلاق نابودی غرق شویم.و سعی کنیم که روحانیات و معنویات را بر جامعه القا کنیم و با عمل به فضائل اخلاقی، این جهان را از میکروب های نفس و هوی پاک کنیم چرا که:« حزن انسان، کدورت انسان از عالم مادیاتست؛ یأس و نومیدی از نتائج عام طبیعت است.»

و در آخر اینکه:

از شراب عشق ای دل دائماً سرشارباش                خواب مخموری نمی زیبد ترا بیدار باش

گفته ی بسیار، بی کردار می ناید به کار                  گفته ها را واگذار، آماده ی کردار باش

 

افزودن جدید
نوشتن نظر
نام:
ایمیل:
 
عنوان:
قالب نوشته:
[b] [i] [u] [url] [quote] [code] [img] 
 
 
:angry::0:confused::cheer:B):evil::silly::dry::lol::kiss::D:pinch:
:(:shock::X:side::):P:unsure::woohoo::huh::whistle:;):s
:!::?::idea::arrow:
 
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."