شيريني علم وتلخي تحصيل چاپ
پنجشنبه, 05 آبان 1384 20:34
تعداد بازدید :6939

در جامعه اي كه ما امروزه در آن زندگي مي كنيم ، فرهنگي حاكم است كه باعث مي شود جوانان از امور مهمي همچون تحصيل غافل بمانند و به مسائل حاشيه اي روي بياورند، زيرا شرايط موجود در جامعه، جوانان را به اين سمت سوق مي دهد .

براي مثال جواني كه در مقطع دبيرستان تحصيل مي كند و به مدرسه مي رود در اين مسير با مشكلات زيادي مواجه مي شود، از جمله اينكه دبيران خوب در مدارس وجود ندارند و فرد در يادگيري دروس دچار مشكل مي شود و يا اينكه مدارس و والدين فقط به حفظ كردن دروس و گرفتن نمرات خوب، بسنده مي كنند ؛ ولي در اين مسير اصلأ كاربردي عمل نمي كنند و توجه نمي شود كه فرد چگونه مي تواند آن چيزي را كه حفظ كرده به كار ببرد و از آن استفاده كند . در جوامع پيشرفته آن طور كه من مي دانم جوانان بعد از گذراندن دوره ي عمومي تحصيلات ، هر يك بر حسب علاقه و استعداد خود  مي توانند وارد هر مدرسه ي هنري- فني يا علمي يا هر رشته اي كه بخواهند، بشوند و در ضمن تحصيل، مي توانند مشغول كاري شوند و در آمد مستقلي داشته باشند و اين باعث مي شود كه در دوران تحصيل احساس پوچي و بيهودگي نكنند و در ضمن، از نظر جسمي هم تنبل بار نيايند. اما نكته مهم اينست كه بايد در مدارس از دوره ي كودكي با بچه ها در رشته هاي گوناگون كار شود و استعدادها و توانايي هاي آنان شناخته شود تا آنها بتوانند در دوره ي نوجواني و جواني به دنبال آن رشته اي بروند كه هم علاقه و هم استعدادش را دارند. و همچنين جامعه تمام امكانات لازم را در آن زمينه در اختيارشان قرار بدهد.

در جامعه ما شايد هزاران نفر باشند كه در زمينه هاي هنري از جمله موسيقي استعداد زيادي دارند؛ ولي سيستم آموزشي كشور ما به گونه اي است كه در مدارس اصلأ به هنر از جمله موسيقي نقاشي و غيره، اهميتي داده نمي شود و به دانش آموزان حتي يك آشنايي مختصر در مورد سازها و نواهاهم ارائه نميگردد؛ بنابراين پرداختن به موسيقي امري مشكل محسوب مي شود و جوانان بسياري به خاطر كمبود امكانات نمي توانند در اين زمينه ادامه تحصيل بدهند. همچنين در مدارس آزمايشگاههاي مجهز و دبيران با تجربه و تحصيل كرده ي خوب هم وجود ندارد و همه چيز به كار كردن تئوري دروس خاتمه پيدا مي كند. با وجود اين فردي كه دوران دبيرستان را طي كرده، آن هم با زحمات بسيار، تازه بايد امتحان پر اضطراب كنكور را پشت سر بگذارد تا شايد بتواند در رشته مورد علاقه اش تحصيل كند. زيرا اگر به هر دليلي رتبه و امتياز خوبي كسب نكرده باشد، نمي تواند در زمينه اي كه هم علاقه و هم استعدادش را دارد، تحصيل كند.

همانطور كه مي دانيم علم و دانش در منظر بزرگان و دانايان عالم از قدر و منزلت بالايي برخوردار است. حال فكر كنيد كه فردي با وجود تمام اين موانع و سختي ها دوره ي دانشگاه را هم به انتهابرساند و به دنبال كاري برود كه با رشته ي دانشگاهي اش متناسب باشد؛ ولي متأسفانه در اين راه هم موفق نمي شود. فكر مي كنيد چرا؟ به نظر من دليل اولش اين است كه به فرض اينكه حتي فرد در دانشگاه جزء دانشجويان برجسته بوده باشد ولي در هنگام كار نمي تواند از آموخته هاي خود به خوبي استفاده كند و دوم اينكه فرد اصلأ نمي تواند محيط مناسبي براي كار پيدا كند؛ زيرا در جامعه اي زندگي مي كند كه امنيت و نظم و ترتيب و آسايش بسيار كم شده است و حتي ممكن است در اين مسير با مخاطراتي مواجه شود؛ زيرا مردم ديگر انسانيت خود را از ياد برده اند. مخصوصأ اگر كسي داراي قلبي رئوف و لطيف باشد اصلأ نمي تواند ناهنجارهاي جامعه را مشاهده كند و روحياتش آسيب نبيند. من خودم هر وقت براي كاري از كرج به تهران مي روم و بر مي گردم، آن هم با وسيله نقليه ي عمومي، براحتي مي توانم بگويم كه تا چند روز از نظر روحي و جسمي مريضم و بايد استراحت كنم. اولين باري كه به نمايشگاه بين المللي كتاب رفتم پانزده سالم بود. و قتي برگشتم با خودم عهد بستم كه ديگر هيچ وقت پايم را به آن مكان نگذارم، حتي براي خريد كتاب؛ زيرا بسيار شلوغ بود و مزاحمت هاي زيادي براي من و ديگران پيش مي آمد. شنيدن خاطرات دانشجويان و فارغ التحصيلان دانشگاهها هم انسان را از فكر كردن به ادامه تحصيل منصرف مي كند. در ضمن، كساني كه والدينشان اصلأ مشوقشان نيستند و با آنها در اين زمينه همكاري لازم را ندارند در واقع مشكلاتشان دو چندان مي شود و به مأيوس شدن بيشتر آنها كمك مي كند. مسئولان جامعه مي توانند برنامه ها-طرحها-سمينارهاو جلسات بحث و مشاوره بيشتري براي جوانان و نوجوانان ترتيب دهند تا آنها تحت تأثير جاذبه هاي منفي رايج درجامعه، قرار نگيرند و به آن سمت و سو كشيده نشوند. به نظر من بايد مدام با جوانان صحبت كرد ودرآن ها ايجاد انگيزه نمود تا از ادامه تحصيل منصرف نشوند و همچنين بتوان از اين راه به آنها كمك كرد و آنها را راهنمايي نمود، تا مشكلات و درد دل هاي خود را بگويند و راههاي مبارزه با آنها را ياد بگيرند، چه در زمينه هاي علمي و چه در زمينه هاي اجتماعي. بايد تا دير نشده جوانان را بيشتر تشويق كرد تا به آينده اميدوارتر شوند و بدانند و متوجه شوند كه چه راهي را بايد در پيش بگيرند و آيا راهي را كه انتخاب كرده اند درست است يا خير. علاوه بر اين، جوانان هم بايد بياموزند كه چگونه وارد عالم علم و يادگيري شوند و چطور در اين مسير قدم هاي محكم تري بردارند و اراده قوي تري نشان دهند.

     براي جواني كه در چنين جامعه اي زندگي مي كند و ناهنجارهاي آن را مي بيند و بي عدالتي ها و نابرابري ها و سختي ها و زشتي ها و تلخي هايش را مي چشد و درك مي كند، طي كردن اين راه پر فراز و نشيب، آن هم با آرامش و فراغ بال بسيار دشوار است؛ پس ما را در اين مسير تنها نگذاريد.

                   

       

افزودن جدید
نوشتن نظر
نام:
ایمیل:
 
عنوان:
قالب نوشته:
[b] [i] [u] [url] [quote] [code] [img] 
 
 
:angry::0:confused::cheer:B):evil::silly::dry::lol::kiss::D:pinch:
:(:shock::X:side::):P:unsure::woohoo::huh::whistle:;):s
:!::?::idea::arrow:
 
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."