مطالعه ي تاريخ وآگاهي به بلوغ عالم انساني چاپ
مقالات شما
دوشنبه, 26 آذر 1386 16:53
تعداد بازدید :7553

امروزه بسيار اين حرف را مي شنويم كه مردم ايران از تاريخ سرزمين خود آگاهي كافي ندارند و اين موضوع باعث مي شود كه اشتباهات خود را بارها و بارها تكرار كنند و از آنها درس عبرت نگيرند. واقعاً كمتر دانش آموزي را ديده ام كه به درس تاريخ علاقه داشته باشد. از شما چه پنهان، خودم هم در دوران تحصيل هيچوقت به درس تاريخ علاقه نداشتم. اما بعد، وقتي به دليلي شروع به مطالعه ي تاريخ كردم فوق العاده به آن علاقه مند شدم. راستي، تاريخ چه فايده اي دارد؟

مطالعه ي تاريخ به ما درسهاي زيادي مي آموزد، مثل اينكه دنيا ناپايدار است؛ ظالم به سزاي اعمال خود مي رسد؛ حق اگرچه ابتدا ظاهراً قدرتي نداشته باشد اما نهايتاً پيروز مي شود؛ براي مبارزه با ظلم نبايد ظلم كرد؛ و بسياري چيزهاي ديگر. يكي از درسهايي كه مطالعه ي تاريخ به ما مي آموزد آن است كه جامعه ي انساني همواره در تغيير و تحول است: با ظهور انديشمندان و نوابغ، مخصوصاً پيامبران؛ با پيشرفت علم و تكنولوژي؛ با تغييرات آب و هوايي؛ و انواع تغييرات گوناگو ن ديگر ، جامعه تغيير مي كند و هر تغييري تغييرات بسيار به دنبال دارد. مثلاً وقتي در اثر پيشرفت علم يا ظهور انديشه اي جديد، ديد انسان نسبت به محيط تغيير مي كند، سياست و اقتصاد و حقوق و همه ي معارف او نيز تغيير مي كند. اگرچه اين تغييرات را هميشه نمي توان به پيشرفت تعبير كرد؛ اما روي هم رفته جامعه ي انساني از لحاظ وسعت انديشه و ميزان آزادي و اختيارش پيشرفت كرده است و مي توان گفت همانطور كه يك انسان رشد مي كند، جامعه هم مراحل رشد را پشت سر مي گذارد.

يك انسان، مراحل شيرخوارگي و كودكي و نوجواني و جواني و بلوغ و ميانسالي و كهنسالي را پشت سر مي گذارد. هريك از اين دورانها نيازها و تواناييهاي خاص خودش را دارد و هر دوره، انسان را براي دوره ي بعد آماده مي سازد. آنچه در دوره ي شيرخوارگي مورد نياز فرد است، اگرچه در همان مرحله باعث رشد و تكامل او مي شود و او را به كودكي مي رساند، اما در دوران كودكي ديگر براي او كافي نيست. تاريخ به ما نشان مي دهد كه جامعه ي انساني نيز مراحل مشابهي را پشت سر گذاشته است.

زماني جامعه مثل يك نوزاد بود كه هنوز تواناييهاي بالقوه اش به فعل نرسيده بود. همانطور كه يك طفل شيرخوار براي زندگي و رشد محتاج است كه ديگران به او غذا بدهند و از او مراقبت كنند، جامعه ي انساني هم هيچيك از تواناييهايش به ظهور نرسيده بود و شديداً محتاج هدايت كامل از جانب خداوند بود. خودش نمي توانست هيچ تصميمي بگيرد و تمام شئون زندگيش، از روابط خانوادگي گرفته تا اقتصاد و سياست و آموزش و غيره، تحت كنترل نهاد دين بود.

اما همانطور كه وقتي نوزاد بزرگ مي شود و مراحل مختلف كودكي را پشت سر مي گذارد، به تدريج بر تواناييهايش افزوده مي شود و والدين قسمتي از مسئوليتهاي زندگي اش را بر دوش خودش مي گذارند، تاريخ اديان به ما نشان مي دهد كه جامعه ي انساني هم تحت هدايت الهي به تدريج رشد كرد و تواناييهايي پيدا كرد كه به او امكان داد بسياري از امور زندگي را خود بر عهده گيرد. به اين ترتيب به تدريج، نهادهاي خانواده و اقتصاد و سياست و آموزش و پرورش از نهاد دين جدا شدند. اگرچه خداوند با ظهور هر يك از پيامبران، حتی در همين زمينه ها هم بشر را هدايت و راهنمايي مي كرد، اما اين هدايت با آن كنترل شديد اوليه بسيار متفاوت بود، زيرا تواناييهاي بشر افزايش يافته بود.

امروز جامعه ي انساني به مرحله ي بسيار حساسي از مراحل رشد خويش رسيده است، مرحله ي بلوغ. نوع انسان تحت هدايت الهي به كمالات و تواناييهاي فراواني دست يافته است و اكنون مي تواند مسئوليت سرنوشت خويش را به عهده گيرد. همانطور كه يك انسان بالغ، اگرچه از مشورت با ديگران بي نياز نيست، اما اين توانايي را دارد كه با استفاده از راهنمايي ديگران و با تأمل و انديشه ي خود براي خويش تصميم گيري نمايد، جامعه ي انساني هم به چنين مرحله اي وارد شده است. او هرگز از هدايت الهي بي نياز نخواهد بود، اما به آزادي و اختيار خود اهميت بسياري مي دهد و نيازي به كنترل شديد دوران گذشته ندارد. بنابراين، محتاج دين جديدي است: ديني كه او را در اين مرحله ي حساس، كه شرايط بسيار متفاوتي با شرايط مراحل قبل زندگي اش دارد، هدايت كند و در عين حال حداكثر آزادي و اختيار ممكن را به او بدهد.

جامعه ي بشري وارد مرحله ي جهاني شده است. تاريخ تمدن به ما نشان مي دهد كه در گذشته بشر به تدريج مراحل مختلف وحدت و اتحاد را طي كرده است. ابتدا انسان نخستين در گروههايي كوچك مي زيست. بعد مفهوم خانواده به وجود آمد. پس از آن به تدريج مراحل وحدت قبيله، وحدت مدني و بالاخره وحدت ملي فرارسيدند. امروز، با پيشرفت تكنولوژيهاي حمل و نقل و ارتباطات، و در اثر مشكلات ناشي از ناسيوناليسم افراطي، جامعه ي انساني به سوي آخرين مرحله ي وحدت، يعني وحدت عالم انساني، پيش مي رود.

در اين شرايط جديد، كه در زمان هيچيك از اديان گذشته سابقه نداشته و بنابراين هيچيك از آنها دستورات و راهنماييهايي در مورد آن ارائه نكرده اند، بشر محتاج سياست جديد، حقوق جديد، اقتصاد جديد، آموزش و پرورش جديد، خانواده اي جديد، و ديني جديد است. ديني كه ديدگاهش و تعليماتش جهاني باشد و با شرايط و نيازهاي جامعه ي امروز هماهنگي داشته باشد. به اعتقاد بهائيان، خداوند اين دين جهاني را به بشر هديه كرده است، ديانت بهائي، كه هدف آن وحدت عالم انساني است و تعاليمش، همه در اين راستاست. تلاش در جهت شناخت اين دين براي هر انساني كه مايل است در مسير تاريخ گام بردارد،  ضروري است.

افزودن جدید
نوشتن نظر
نام:
ایمیل:
 
عنوان:
قالب نوشته:
[b] [i] [u] [url] [quote] [code] [img] 
 
 
:angry::0:confused::cheer:B):evil::silly::dry::lol::kiss::D:pinch:
:(:shock::X:side::):P:unsure::woohoo::huh::whistle:;):s
:!::?::idea::arrow:
 
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.
تک  - bahal |1390-7-19 09:36:04
عالی بود
3454uj6tg  - 5ry |1386-11-2 06:50:04
غلفماکتگلتننتذباتادآآءظظش سیباثفغغفبغ
کامبیز  - دیدگاه |1386-10-4 14:24:30
یدگاه جالبی بود ارزوی موفقیت برای شما دارم

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."