پشت و رو |
مقالات شما | ||
پنجشنبه, 18 مرداد 1386 02:58 | ||
تعداد بازدید :5829 | ||
ديگربار در خانوادهء من زمان زدنِ شاخ و برگ بوتهها فرا رسيده؛ زماني از سال كه دندان قروچه ميروم و آرزو ميكنم كه اي كاش ميتوانستم آنقدر شفّاف گردم كه با باد و هوا يكي شوم و خودم را پنهان سازم. امّا، افسوس؛ هيچ راه گريزي از اين رسم و رسوم وحشتناك خانهء ما وجود ندارد. در حياط پشتي ما، بوتهها، كه هر كدام سه چهار متر قد كشيدهاند، در كناره نردهها صف بستهاند. معمولاً تا فصل بهار، نه نردههاي ما پيداست نه پشت بام حياط همسايه؛ به اين علـّت مجبوريم آن قيچيهاي باغباني را در آوريم و شاخ و برگ اضافه را بزنيم. در خانواده، هر كسي وظيفهاي را كه به او محوّل ميشود ميداند و يك خطّ مونتاژ تشكيل ميشود. پدر و برادرم شاخ و برگ بوتهها را ميزنند؛ من آنها را جمع كرده دسته دسته مرتّب روي هم ميگذارم. بعد، پدربزرگم دستهها را بر ميدارد و به كنار خيابان ميبرد؛ آشغالجمعكن آنها را به زبالهداني ميبرد. مادرم، طبق معمول، كُندهها را ميبُرد امّا باز هم فرصتي پيدا ميكند كه به راهنمايي ما بپردازد و ما را تشويق كند كه بيشتر و بيشتر كار كنيم. امروز، وقتي داشتم كار ميكردم به اين فكر افتادم كه چطور حضرت بهاءالله اينهمه مثال با درختان ساختهاند؛ مانند مقايسهء ما با برگهاي يك درخت. تصميم گرفتم نگاه دقيقتري به درختان حياط پشت بيندازم و اميدوار بودم از آنها مطلبي ياد بگيرم. موقعي كه بريدن شاخهها و بُردن آنها از حياط به زبالهداني را نظاره ميكردم متوجّه نكتهاي شدم. خدا را درخت تصوّر كردم و خودمان را، كه خلق او هستيم، شاخههايي كه از درخت جوانه ميزنند. وقتي شاخه به درخت متّصل است، از ريشه تغذيه ميكند و موادّ غذايي به او ميرسد. امّا وقتي شاخه از اصل جدا ميشود، چه اتـّفاقي ميافتد؟ چند روزي شاخه با موادّ غذايي ذخيره شده زنده ميماند امّا طولي نميكشد كه به علـّت جدايي از درخت، برگهاي روي شاخه پژمرده ميشوند و شاخه ميميرد. شاخه، بدون درخت، بيچاره و عاجز است. تنها از طريق فيضي كه از درخت به شاخهها ميرسد، آنها رشد ميكنند. ما، مثل شاخهها، وقتي از پيمان خدا روي بر ميگردانيم و سركشي ميكنيم، خودمان را از منبع و تنهء اصلي جدا ميكنيم. وقتي خودمان را از خدا جدا كنيم، خودمان را از لطف و عنايتي كه به ما ارزاني ميدارد محروم ميكنيم. خداوند محبّت، حيات و مقصد را به ما ميدهد؛ و بنابراين، مانند شاخهها، ما بدون او عاجز و درماندهايم. نميتوانيم خود را از خدا جدا كنيم و انتظار داشته باشيم سالم و شاد و خوشبخت باقي بمانيم. حضرت بهاءالله در كلمات مكنونه ميفرمايند، " دوستم بدار تا دوستت بدارم؛ اگر دوستم نداشته باشي، محبّت من به هيچ وجه به تو نخواهد رسيد؛ اين را بدان اي بندهء من ". [1] در ايالات متـّحده، گفته ميشود سلامت و سعادت غالباً دوش به دوش هم حركت ميكنند و در عين حال مستقلّ از هم هستند. امريكاييها دوست دارند فكر كنند كه همه حقّ دارند هر كاري را كه دوست دارند انجام دهند و هر حرفي را كه ميخواهند بزنند. آزادي براي همه تضمين شده و همه با آغوش باز از آن استفاده ميكنند و آن را ميپذيرند. حضرت بهاءالله در مورد آزادي به نحو ديگري صحبت ميكنند: قل الحرّيّة في اتّباع اوامري لو أنتم مِن العارفين ... قل الحرّيّة الـّتي تنفَعُكُم إنّها في العبوديّة للّه الحقّ. [2] (كتاب اقدس، بند 125) شايد هميشه نتوانيم بفهميم چرا حضرت بهاءالله بعضي احكام را به ما عنايت كردهاند، امّا بايد از آنها تبعيت كنيم تا بتوانيم آزادي حقيقي را درك كنيم. يك بار با بعضي از احبّاء در مورد تجربهء مهماني رفتنِ آنها صحبت ميكردم كه چطور در اين مهمانيها با رفقايشان نه مشروب مينوشند و نه موادّ ميكشند. يكي از احبّاء به من گفت كه براي دوستش اينطور توضيح داده كه، "زندگي خيلي زيبا و جذّاب است. چرا ميخواهي مادّهاي را به درون بدنت بفرستي كه از آگاهي تو نسبت به دنيا كم كند و نگذارد تو از آن لذّت ببري؟" با گوش كردن به نداي خدا، ما متّصل به درختي ميمانيم كه ما را با فيض و محبّت خودش پر ميكند؛ آيا با بركت يافتن از او در زندگيمان از آزادي بيشتري برخوردار نميشويم؛ آن نوع آزادي كه واقعاً اهمّيت دارد؟ امروز قولي به خودم دادم؛ قول دادم كه به آزادي واقعي برسم. از اين به بعد در راه و روش خودم دست از كلـّهشقي بر ميدارم و به ندايي كه مرا دوست دارد گوش ميدهم؛ ندايي كه ميخواهد از نفس خودم آزاد شوم و از هر گونه دردسر و مشكلي خلاصي پيدا كنم. از همه چيز دست ميكشم و ميدان را براي ورود خدا آماده ميكنم. تا امشب، درست همانطور كه شاخ و برگهاي بوتههاي حياط پشتي را زدم، نفسم را هَرَس خواهم كرد و آن را پژمرده ميكنم و ميگذارم تا بميرد و به زبالهداني برود. Powered by !JoomlaComment 3.26
3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved." |