فقدان روابط صحيح عاطفي و منطقي بين والدين و جوانان و اص چاپ
سه شنبه, 18 مهر 1385 14:47
تعداد بازدید :4180

در كوير سوت و كور زندگي،خود را همچون ماهي تشنه لبي يافته ام كه در عطش ابراز     قطره اي محبت خالصانه جان مي دهد. اين قطعة شعر زيباي فريدون مشيري در ذهنم طنين انداز مي شود كه: «... تو هم اي خوبِ من اين جمله به تكرار بگو، نه به يك بار و به ده بار كه صد بار بگو، دوستم داري را از من بسيار بپرس، دوستت دارم را با من بسيار بگو...»

درعجبم كه اين دلاويز ترين شعر جهان چه سحر و جادويي دارد؟ كه هر چه تلاش مي كنم نمي توانم آنرا به زبان بياورم! « دوستت دارم»،  اين جملة دو كلمه ايِ سحر آميز! به ظاهر ساده ولي بسيار عميق كه همه را به ژرفاي خيال مي برد. ولي اي كاش مي توانستم بند از پاي جانم باز نموده،  جرات و شهامت بيان اين جمله را پيدا كنم. به دوستانم نگاه مي كنم... واي خداي من، آنها نيز همچون گره اي گم در خود اسيرند، آن سان كه از بيان احساسات دروني خويش عاجزند، ولي آخر چرا؟

حال كه در خود و اطرافيانم دقيق تر مي شوم به نكاتي پي مي برم كه من و دوستانم را از ابراز احساسات باز مي دارد.  نمي دانم شايد من فردي بسيار مغرور مي باشم. « غرور»،  احساس مي كنم كه اين كلمه با محبت بسيار غريب است؛  چرا كه هر گاه اين غرور سركش به سراغم مي آيد همچون اهريمني زشت خو،  مرا از بيان احساسات درونيم منع مي نمايد؛ چرا؟ولي غرور به من مي گويد كه تو با بيان احساسات درونيت شخصيت خود را ضايع مي نمائي! ومنِ مغرور با اين پندار كه عدم ابراز احساساتم دليل بر اعتماد به نفس بالايم مي باشد،  از اين كار خود داري مي كنم.

اما با تلاشي وافر غرور سركش را از خود دور مي نمايم؛ ولي باز خود را در بيان احساسم عاجز مي بينم؛ زيرا از كودكي اين مسئله را درك ننموده ام و در بين اطرافيانم، افرادي كه اين توانايي را داشته باشند، نديده ام و اكنون كه خود به مرحلة جواني رسيده ام خود رانيزدر اين اقدام ناتوان مشاهده مي كنم. بلي ،  اين كاملأ منطقي است كه من به انجام دادن كاري كه در آن تعليم نديده ام، قادرنباشم و اين مسئله وقتي بيشتر نگرانم مي سازد كه من نيز نخواهم توانست ابراز محبت را به فرزندانم بياموزم.

آري از يك سو با مسئلة عدم دريافت  آموزش مناسب مواجهم و از طرفي ديگر عامل كمرويي مرا از بيان عواطفم باز مي دارد.

وقتي در روابط دوستانم با والدينشان دقيق مي شوم، پي مي برم كه آنها نيز مانند من در برقراري ارتباط با والدين و يا حتي ساير بزرگسالان، با مشكل مواجهند.  در اين مسئله كمي دقيق تر مي شوم كه چرا من نمي توانم ارتباطي عاطفي وصميمانه با والدينم و بزرگسالان اطرافم داشته باشم؟ اين مسئله شديدأ‌ سبب رنجش خاطرم مي شود؛ زيرا تمامي انبياء واولياي الهي بارها بر اين مسئله، يعني حفظ احترام والدين و اكابر تاكيد فرموده اند.

كمي تامل،  مرا به اين نتيجه مي رساند كه يكي از عواملي كه سبب ايجاد فاصله بين منِ جوان با بزرگسالانم مي شود، همان عدم توانايي در ابراز احساسات است. اگر من جرات بيان جملة سحر آميز « دوستت دارم» را داشتم، خيلي راحت تر مي توانستم به بزرگسالانم نزديك شوم. اگر اين غرورشركش به من اجازة بيان جملة « معذرت مي خواهم»‌را مي داد، مي توانستم خيلي راحت تر قلب شكستة بزرگسالانم را ترميم نمايم.

 مسئلة ديگري كه بين من و بزرگسالانم فاصله مي اندازد اختلاف نسل ها مي باشدكه هر چه سعي نمائيم آن را ناديده انگاريم،  باز هم آثار نا مطبوعش را همواره برما تحميل مي كند. بزرگسالان اطراف من نزديك به پنج دهه قبل از من پا به عرصة وجود نهاده اند؛ در زماني كه فرهنگ اقتضاء مي كرد متفاوت از حال زندگي نمايند و شرايط زمان،  زندگيِ خشك و دشواري را طلب مي نمود. ولي حال با گذشت پنج دهه، تغييرات فراواني در فرهنگ انسان ها پديد آمده و شرايط زندگي متفاوت شده است.  همين عوامل است كه در بين نسل ها اختلاف ايجاد مي كند. البته در اينجا اعتراف مي كنم كه والدين و بزرگسالان اطراف من افرادي بسيار انعطاف پذير مي باشندو با گذشت زمان سعي نموده اند فرهنگ و روية زندگي خويش را تغيير دهند، ولي برخي از عوامل وجود دارند كه هر چه سعي نمائيم نمي توانيم آن ها را تغيير دهيم. آنها از كودكي باورهايي را شناخته و در خود دروني نموده اند و من معتقدم وقتي چيزي در من دروني مي شود در واقع با وجودم آميخته مي گردد وديگر نمي توانم آن را از خود جدا نمايم؛  به همين سبب آن ها حقيقتأ نمي توانند بعد از چهل يا پنجاه سال، باورهايشان را تغيير دهند وآن هارا با باورها و معيارهاي مني كه حدود سه دهه ديرتر از آنها پا به عرصة وجود نهاده ام، يكسان نمايند. با توجه به اين نكات احساس من بر اين است كه اين وظيفة من است كه بزرگسالانم را درك نمايم و سعي در تغيير باورهاي آن ها ننمايم.

« من به عنوان يك جوان، بايد به باورهاي بزرگسالانم احترام گذاشته، سعي نمايم از تجربيات گرانقدر آن ها استفاده نمايم.»

 

افزودن جدید
نوشتن نظر
نام:
ایمیل:
 
عنوان:
قالب نوشته:
[b] [i] [u] [url] [quote] [code] [img] 
 
 
:angry::0:confused::cheer:B):evil::silly::dry::lol::kiss::D:pinch:
:(:shock::X:side::):P:unsure::woohoo::huh::whistle:;):s
:!::?::idea::arrow:
 
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."