فقر و پيامدهاي آن چاپ
چهارشنبه, 08 آذر 1385 09:59
تعداد بازدید :7501

فقر عبارتست از ناتواني دربر آورده ساختن نيازهاي انساني، ياعدم برخورداري از حداقل امكانات معاش، يا ناتواني انسان در تامين حد كافي نيازمندي هاي بنيادي خود به منظوررسيدن به يك زندگي آبرومند و شايسته به عنوان شرط لازم براي رسيدن به كمال.

فقر پديده اقتصادي و تا حدودي در همه جوامع طبقاتي وجود دارد و چشمگيراست؛ ولي حدود ونسبت آن در جوامع مختلف متفاوت است؛ زيرا فقر، نسبي است وبا گرسنگي تفاوت دارد. مثلاً فقرآموزش، فقر فرهنگ كه با گرسنگي تفاوت بسيار دارند. بنابراين در هر جامعه فقر را مي توان از روي مشخصات وعلامات متعددي چون درآمدكم، تعليم وتربيت ناقص، درصد افراد غير ماهردر نيروي كار، زندگي در خانه نامناسب و درصد بچه هاي متفلق به خانواده هاي ازهم گسيخته، تشخيص داد.

تحليل گران، فقر را به دو دسته تقسيم مي كنند:

1- فقرمطلق: هرگاه شخص ازتامين نيازهاي اوليه زندگي خود وافراد تحت سرپرستي اش ناتوان باشد و به عبارت ديگر، ازتامين آن ميزان كالري يا پروتئين كه براي ادامه حيات سالم آنان لازم است ناتوان بماند، دچار فقر مطلق است.

2- فقر نسبي: ممكن است گروهي از افراد يك كشور از توانايي لازم براي تامين نيازهاي اوليه زندگي برخوردار باشند؛ ولي به لحاظ اين كه درآمد و سطح زندگي آنان از متوسط درآمد جامعه پايين تر است، در فقر نسبي به سر مي برند.

يافته هاي پژوهشي در وضعيت نگرش جوانان حاكي ازآن است كه بهداشت رواني ، تفكر و رفتار نيمي از جوانان11 تا 29 سالة كشور به ويژه جوانان متعلق به خانواده هاي محروم ترازلحاظ اقتصادي واجتماعي، ونيزجوانان بيكار وجوانان نابهنجار؛ دچار مشكلات نگران كننده و هشدار دهنده است.  به عنوان مثال ، 9/55 درصد از جوانان احساس         مي كنند ازشادابي و نشاطي كه يك جوان بايد دارا باشد، محرومند.1/50 درصد از آنان مي گويند معمولاً در مقابله با مشكلات دچار نوميدي مي شوم، 9/63 درصد آنان           مي گويند احساس مي كنم وضعيت زندگيم روز به روز بدتر مي شود و70 درصد آنان اظهار مي دارند كه بيشتر مواقع نگران اتفاقات بعدي هستند.

 

فقرپيامدهائي بر جاي مي گذارد كه به برخي از آن ها عبارتند از:

1-آثار اقتصادي: از آن جا كه فقر پديده اي اقتصادي است، به طور طبيعي در حوزة اقتصاديات آثار ويران گري بر جاي مي نهد، اين پديده چنانچه به موقع شناسايي ونابود نشود، چون غدة سرطاني گسترش يافته، جامعه را فرامي گيرد و به مرگ اجتماع            مي انجامد. به تعبير جامعه شناسان، فقر، فقر مي زايد و به طور معمول فرزندان فقرا در محروميت باقي مي مانند. مورد استفاده قرار نگرفتن امكانات بالقوه اقتصادي، فقدان سرمايه لازم براي سرمايه گذاري، كمبود تقاضا براي نيروي كار، پايين بودن مزدهاو رشد منفي، از ديگر آثار اقتصادي فقر است؛ زيرا فقرا به سبب محروميتي كه دارند به طور معمول از تحصيلات لازم بي بهره اند؛ در نتيجه، از ظرفيت كارخانه ها و مزارع وديگر منابع و امكانات، استفاده كامل نمي شود.

2- آثار اجتماعي: فقر يكي از عوامل مهم انحرافات از جمله دزدي وانحرافات جنسي ، به ويژه دربين نوجوانان و جوانان است. فقر بي گمان به وجود آورندة سختي ها وناملايماتي است كه اگر نتوان با آن مبارزه كرد خواه ناخواه انسان را به زانو در مي آورد. بيشتر محروميت ها وبرآورده نشدن تمايلات كه موجب عدم اطمينان اجتماعي مي شود، ناشي از فقر است. نمي توان ناديده گرفت كه انواع بيماريهاي روحي و جسمي، جهل و خرافات، ريشه در نيازهاي مادي وترس از فقر دارد.

آمارها نشان مي دهند كه 21درصد از افراد بالاي 15 سال در كشور ما دچار انواع بيماري هاي رواني هستند.

پژوهش در وضعيت جوانان كشور نيز نشان مي دهد كه 3/0 4 درصد از جوانان ما دچار مشكلاتي در سلامت رواني خود هستند و2/40 درصد نوجوانان وجوانان از مشكلات خفيفتر در اين مساله رنج مي برند كه مي توان يكي از دلايل اين مساله را فقروتنگدستي دانست.

3- آثارفرهنگي: فقر از لحاظ فرهنگي آثار شديدي بر جامعه مي گذارد. ضعف عقيدتي يعني محرميت هاي اقتصادي ناشي از فقر، در افرادي كه ظرفيت كافي ندارند وازسويي ديگر به سبب فقر از فراگيري تعاليم ديني بي بهره اند، به سست شدن اركان ايمان مي انجامد و ممكن است اعتقادات آنان رابكلي نابودسازد.

از جملة آثار فقر فرهنگي، مي توان ازضعف علمي نام برد. كمبود مراكز آموزشي و مربيان مجرب يكي از آثار فقر در سطح جامعه است. علاوه بر اين، امكانات محدود جامعه نيز تنها در اختيار گروه هاي خاصي كه از توانايي مالي برخوردارند، قرار مي گيرد. در كشورهاي فقير معمولاً كودكان از سنين پايين در كنار سرپرست خانواده براي تأمين نيازهاي اوليه زندگي تلاش مي كنند و به همين سبب، آمار ترك تحصيل نوجوانان بالاست.

از ديگر آثار فقر فرهنگي ، مي توان به سست شدن وازميان رفتن برخي از صفات پسنديده نام برد. انسان هاي نيازمند به سبب ضعف روحيه، اغلب گرفتار ضعف شخصيت شده، به تدريج صفت هاي عالي خود را از دست مي دهند وبه بعضي از صفات ناپسند مبتلا مي شوند.

فقرا به دو دسته تقسيم مي شوند:

1- فقر تحميلي: اين نوع فقربه آدميان تحميل مي شود؛ به اين معني كه  بسياري از افرادخوددرايجادآن نقشي ندارندوبايد بناچار باآن دست و پنجه نرم كنند والبته گروهي در برابرعوامل ايجادي آن مقاومت مي كنند و مي كوشند خود را از چنگال آن برهانند و گروهي هم در برابرآن واكنشي از خود نشان نمي دهند و ناخواسته به اين نوع زندگي تن در مي دهند.

 به گفتة تحليل گران اين نوع فقرا هم ظالم هستند، هم مظلوم، مظلوم از اين جهت كه در اين نوع زندگي به دنيا آمده اند؛ امااگر به آن رضايت دهندوآن را ادامه دهند، ظالم هستند.

اين نوع فقر(تحميلي) ممكن است از يك سري عوامل، مانند عوامل طبيعي مثل سيل،زلزله و ... و عوامل اقتصادي مانندشرايط ناسالم حاكم بر جامعه وشكاف طبقاتي، بوجود آيد.

2- فقر انتخابي: يعني فقري كه خود مراد شخص باشد، يا به سبب عواملي كه او در ايجاد آن ها نقش داشته، پديد آيد. ازجمله عوامل اين نوع فقر مي توان به تنبلي و استقامت نداشتن در كار اشاره كرد. دراين راستا، كساني هم هستند كه به دنبال كارهاي راحت و بي دردسر مي گردند.

 ازديگر عوامل اين نوع فقر تكدي گري است. اين عامل نقش مهمي در افزايش فقر دارد؛ زيرا كسي كه به اين كار روي مي آورد از تلاش دست بر مي دارد و به درمان مشكل خود نمي پردازد و ديگرحاضر نيست سختي كار را تحمل كند.

شكل يافتن هويت جوان به معناي آن است كه بداندكيست، چه چيزهاي برايش ارزش به حساب مي آيدو چه راه هائي بر گزيده كه در زندگي دنبال نمايد.  طلب و تمايل جوان بر كشف و ساختن هويت خود، نيروي محركة بسياري از دل مشغولي ها و رفتارهاي وي در جهت گيري جنسيتي، در انتخاب شغل، در ارتباطات اجتماعي و آرمان هاي اخلاقي و اجتماعي ومذهبي و فرهنگي اوست.

واقعيت ها نشان مي دهند كه خانواده چه تاثير مهمي در ويژگي هاي شخصيت و هويت جوان دارد. واقعيت ديگر اين است كه وابستگي جوانان به خانواده و تاثير والدين برزندگي و روحيات و تصميم گيري هاي آنان به ويژه دختران، بسيار شديد است. به همين دليل، وقتي خانواده دچار تشنج و در هم ريختگي است، يا والدين قادر به ايفاي نقش خود نيستند و فرزندان خود را وابسته و غير متكي به نفس،  بار مي آورند و آنان را به استقلال واقعي نمي رسانند، ضايعات بزرگي را در سلامت رواني و قدرت زندگي و موفقيت و پيشرفت جوانان موجب مي شوند.

آمار ها نشان ميدهد 4/25 درصد از خانواده ها دچار تشنج هستند ،‌2/27 درصد از والدين به خاطرهر كاري فرزندان خود را مورد سرزنش قرار مي دهند، 7/28 درصد از والدين نسبت به فرزندان سختگيري بي مورد مي كنند و 4/17 درصد از خانواده ها از تنبيه بدني استفاده مي كنند و 4/44 درصد از خانواده ها غالباً‌ بدون مشورت با فرزندان تصميم گيري مي كنند و 46 درصد از والدين از فرزندان خود انتظارات بيش از حد دارند.

ضعف قدرت زندگي و كمبود مهارت هاي زندگي اساساً در خانواده شكل مي گيرد . خانواده اولين پايگاهي است كه جوان در آنجا مهارت هاي زندگي را مي آموزد و عمدتاً ‌با همانند سازي با والدين و يادگيري از آنان، مي تواندفنون زندگي را فرا بگيرد . قدرت و مهارت زندگي به معناي كفايت انرژي رواني ، جرأت عمل و توانايي دست اندازي به دنياهاي جديد و ناشناخته، ‌قدرت حل مسأله، احراز هويت شغلي، ‌برخورداري از مهارت هاي مورد نياز براي زندگي در شرايط مملو از سرعت و رقابت و تحول در سطح ملي و بين المللي و نيز روحية جستجوگري و شجاعت و استقلال و قدرت تصميم گيري و عمل براي حل مشكلات و گذران موفقيت آميز زندگي است.

نگرش اقشار كم درآمد درمقايسه با دوقشر ديگر (درآمد متوسط و پر درآمد) نسبت به خانواده منفي تر است. نگرش قشر متوسط نيزدر مقايسه با قشر پردرآمد نسبت به خانواده منفي تر است . احتمالاً‌ خانواده هاي كم درآمد قادر نيستند انتظارات طبيعي فرزندان را كه غالباً معقول نيز هستند، ‌برآورده سازند و اين موجبات نارضايتي فرزندان را فراهم            مي آورد. اين مشكل وقتي شدت مي يابد كه جوانان يا نوجوان در مقايسه با همتايان خود از اقشار ديگر جامعه قرار گيرد. از طرف ديگر معمولاً‌اقشار كم درآمد به دليل گرفتاري هاي متعدد فرهنگي و فكري نيزنمي توانند به فرزندانشان خوراك مناسب مادي يا معنوي بدهند؛ در نتيجه بچه ها عموماًبا دست مايه هاي ضعيفي وارد اجتماع مي شوند كه در مقايسه با ديگران اين ناكارآمدي برايشان ناگوار است و در اين صورت بيشترين تقصير را ممكن است به گردن خانواده خود بگذارند. در واقع يكي از دلايل نارضايتي فرزندان اقشار كم در آمد ‌، نابرابري هايي است كه در جامعه به شكل روز افزون ديده مي شود.

يكي ديگر از اثرات فقرچه در بعد مادي و چه در بعد فرهنگي، تجمل گرايي است كه متأسفانه در جامعة ما در حال گسترش است.

 گرايش به جنبه هاي خيره كننده زندگي مادي ، تجملات و كوشش براي تجميع سرمايه هاي مادي ،‌اساس و پايه زندگي مردم در اين جوامع است.

ارزش انسان ها از روي ميزان دارايي و ارزش هاي مادي سنجيده مي شود و به هيچ وجه ارزش هاي معنوي و اخلاقي ملاكي براي ارزشيابي نيست؛ يعني ارزش انسان به تفكر اوبستگي ندارد، بلكه به ميزان ثروتش بستگي دارد؛ چون مقدار ثروت افراد عامل قضاوت در مورد شخصيت آن هاست ؛ يعني هر كس كه ثروتش بيشتر باشد و بتواند آن را بهتر بنماياند، ارزش بيشتري در جامعه كسب مي كند. دراين حالت همه سعي در نماياندن ظواهر فريبندة زندگي مادي دارند. تظاهر و به مال و ثروت تا به جايي پيشرفت مي كند كه مردم به مصرف كالاهاي تجملي افتخارمي كنند.

معيارهائي كه در اين نوع ارزشيابي به كار مي رود و بدان وسيله موفقيت و يا عدم موفقيت شخص سنجيده مي شود عبارتند از:

1 ـ  نوع لباسي كه فرد به تن مي كند و مدل ماشيني كه به او تعلق دارد.

2 ـ  بهاي خانه، ‌قيمت اثاثيه و لوكس بودن لوازم منزل.

3 ـ انجمن يا تشكيلاتي كه فرد بدان تعلق دارد و يا مؤسسه اي كه درآن كار مي كند.

4 ـ  ميزان حقوق و دارائي هاي مادي.

بنابراين، فقر ملاكي ظاهري است كه پايگاه فرد را در جامعه مشخص مي كندو نه چيزي ديگر. پس تنها ملاكي كه افراد بدان وسيله ارزيابي مي شوند ماهيت پايگاه اجتماعي آن هاست و تلاش براي بدست آوردن بهترين پايگاه و موفقيت ،‌اساس كوشش هاي او را تشكيل مي دهد. فرد در روابط اجتماعي خود به تنها چيزي كه مي انديشد منافع شخصي است، و به نحوة شناخت، نظريات و عقايد و اعتقادات ديگران وقعي نمي نهند.

بنابراين خود پرستي در اين نوع جوامع رواج مي يابد و در عوض حس همكاري ،‌ كمك و مساعدت از بين مي رود. فرد فقط منابع شخصي خود را دنبال مي كند و تمام تلاش خود را براي دستيابي به بهترين پايگاه اقتصادي و اجتماعي ممكن مصروف مي دارد (مانند مراسم پرزرق وبرق ازدواج ،‌گرفتن جشن هاي آنچناني و...).  دست يافتن به خوشبختي شخصي، كوشش در راه بهره مند شدن از لذايذ مادي و دنيوي اساس زندگي فرد شهرنشين را تشكيل مي دهد. فرد گرايي و فرد پرستي در اين جوامع افزايش يافته، رقابت جوئي توأم با ستيزه هاي اجتماعي به منتنها درجة شدت خود مي رسد.

دراين نوع جوامع فرد همواره خود را در حال رقابت ، ستيزه و جدال پايدار با همة ديگراعضاء جامعه و يا حداقل با عده اي از آن ها، مي بيند.

تلاشي كه فرد در جهت وصول به هدف هاي خود در اين نوع جامعه انجام مي دهد تنها براي دو منظور است:

1 ـ بدست آوردن ارزش هائي كه اجتماعش به او معرفي مي كند.

2 ـ برآوردن نيازهاي اجتماعي القائي و غير لازم.

فرد گرايي و رقابت جويي مطلق در جوامع شهري در افزايش ميزان بسياري از جنايت ها و بيماري هاي رواني، سهم بسزايي دارند.

يكي ديگر ازپيامدهاي فقر در ازدواج است.

بايد به نحوي فرهنگ سازي شود كه ازدواج هاي پرخرج و تشريفاتي كه هزينه هاي زيادي دارند و هيچ هدفي جز چشم و هم چشم و رقابت ندارند، از بين برود. بايد با الهام از تعاليم اديان الهي باهرگونه تجمل پرستي و خرج تراشيِ بي دليل، در امر ازدواج مبارزه كرد. بايد اين باور در فرهنگ مردم ايجاد شود كه خرج تراشي و هزينه هاي زايد در مراسم مختلف ازدواج نه دليل شخصيت و نه نشانه آبرو و نه موجب تحكيم پيوند زناشويي است. اما ازدواج هائي كه دختر و پسر از روي شناخت ، با يكديگر صميمت و تفاهم داشته و والدين آنها بدون سختگيري هاي بيجا و پس از مشاوره و بررسي آن را تصويب            مي كنندمي توانددر يك محفل شاد و دوستانه و صميمانه برگزارشود و نيازي به تشريفات پرهزينه ندارد. نكته عجيب و قابل تأمل اين است كه گروه عمده اي از خانواده ها كه با اين آداب و رسوم غلط و دست و پاگير مخالفت مي كنند، در عين حال غالباً خوندبه اين نوع آداب و رسوم تن درمي دهند.

خود باوري و اعتماد به نفس، ‌قدرت خلاقه و التزام به كار و خستگي ناپذيري مناسب با آرمان ها و اهداف، قدرت دفاع از خود و آمادگي تحمل سختي ها و مقاومت جسمي رواني و ابتهاج روحاني، ‌جوشش و كوشش براي شكوفايي استعدادها و شخصيت منسجم و رشد يافته جوان است كه تجلي قدرت و مهارت او براي زندگي سالم است. كمبوداين ويژگي هاي مهم انساني، ‌در ميان گروه بزرگي از جوانان، خاصه آناني كه دچار محروميت هاي اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي و ضعف سلامت روابط خانوادگي هستند،  به شدت احساس مي شود.

-------------------------------------------------------

منابع:

آسيب شناسي اجتماعي و جامعه شناسي ،‌انحرافات :‌دكتر محمدحسين فرجام

وضعيت ونگرش جوانان ايران:سازمان ملي جوانان

نگاهي به فقرو فقرزدايي ازديدگاه اسلام:سعيد فراهاني فرد

 

افزودن جدید
نوشتن نظر
نام:
ایمیل:
 
عنوان:
قالب نوشته:
[b] [i] [u] [url] [quote] [code] [img] 
 
 
:angry::0:confused::cheer:B):evil::silly::dry::lol::kiss::D:pinch:
:(:shock::X:side::):P:unsure::woohoo::huh::whistle:;):s
:!::?::idea::arrow:
 
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.
admin  - ارسال مقالات |1387-10-29 13:47:02
جناب حسين پور عزيز، عنوان مقالات شما در مورد
موضوعاتي است كه بسيار براي جوانان مهم است.
اگر ارسال نماييدحتماً منتشر خواهد شد و
جوانان بسياري از آن بهره خواهند برد. مقالات
خود را از طريق « ارسال نوشته هاي شما» براي
سايت بفرستيد
hosein pour  - خوب |1387-10-29 05:41:29
سلام.
خسته نباشید.
مقاله خوبی بود.
من
دانشجوی شهرسازی دانشگاه تربیت مدرس هستم.
2
مقاله به عنوان های (مشکلات مسکن و لزوم دخالت
دولت در حل آن) و همچنین
(فقر؛جرم وجنایت و
تاثیر آن در اقتصاد شهری) نوشته ام که اگر مایل
به مطالعه باشید،برایتان ارسال نمایم.
با
تشکر...
مصطفی کلنگی خواه |1386-11-3 12:06:31
مصطفی کلنگی خواه

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."