نامه اي براي نسل هاي آينده چاپ
دوشنبه, 21 آبان 1386 23:51
تعداد بازدید :6627

نامه‌اي به نسلهاي آينده، به مردمي كه 500 قرن ديگر در سرزمين ايران زندگي مي‌كنند. 500 قرن زمان زيادي است. ما هيچ نشانه و تصوري از مردم 500 قرن قبل از خودمان نداريم. اما اميدوارم براي شما كاويدن گذشته‌ها آسان‌تر از امروز باشد، چرا كه زندگي شما بسيار متفاوت از زندگي ماست. شايد براي شما ايران يك كشور نباشد. نمي‌دانم اصلا تصوري از ملت داريد يا نه، اما احتمالا ايران بيشتر براي شما يك مكان است، يك فرهنگ، يك قوم يكپارچه كه يكي از بي‌شمار عناصر تمدن شما را تشكيل مي‌دهد و شايد نتوانيد تصور كنيد چقدر اختلاف و تنوع در درون آن وجود داشته. شايد هم(اميدوارم) براي شما تفاوتي ميان يكپارچگي و تنوع وجود نداشته‌باشد. اما يك چيز را مطمئنم و آن اينكه نام ايران براي شما به هيچوجه بيگانه نيست. شما در تاريخ خوانده‌ايد و مي‌دانيد كه در نيمه‌هاي قرن 19 مسيحي در ايران خدا با بندگانش سخن گفت و بهاء خودش را به آنها نشان داد و جرياني را آغاز كرد كه قرار بود به بناي تمدني جديد منجر شود؛ تمدني جهاني كه حاصل تلاش همه مردم دنيا و جلوه‌گاه وحدت نوع انسان است.

نمي‌دانم شما در چه مرحله‌اي از بناي تمدن جهاني هستيد. آيا حكومت واحد به وجود آمده‌است؟ آيا در سراسر جهان همه به يك زبان صحبت مي‌كنند؟ آيا همه با هم صميمي هستيد؛ مثل اعضاي يك خانواده؟ آيا آموخته‌ايد كه چطور مانند سلولهاي يك بدن با هم ارتباط داشته‌باشيد و به كار و فعاليت مشغول شويد؟ نمي‌دانم چه سوالاتي براي نسل شما وجود دارد و براي غلبه بر چه مانع هايي تلاش مي‌كنيد. نمي‌دانم درباره نسل ما چه فكر مي‌كنيد. اصلا نمي‌دانم آيا فارسي‌اي كه با آن مي‌نويسم براي شما قابل درك است يا نه.

امروز كه اين نامه را مي‌نويسم، عده كمي پيام وحدت را شنيده‌اند و عده كمي آگاهانه در ساختن بناي تمدن جهاني سهيم شده‌اند. آنها مي‌كوشند اين پيام را با ديگران نيز در ميان بگذارند و مردم را نسبت به اين حقيقت كه نوع واحدي هستند و براي ساختن جهاني واحد تلاش مي‌كنند، آگاه سازند. من يكي از اين افراد هستم كه در اولين سالهاي بيست و يكمين قرن مسيحي در ايران زندگي مي‌كنم. شايد اين دوران بي‌نظيرترين دوران تاريخ انسان باشد _گرچه هر دوراني براي خودش بي‌نظير است. داستان اين دوران، داستان برافراشتن كاخي است در ميان ويرانه‌ها. داستان سر برآوردن نيلوفري از تعفن مرداب.

تاريخ تازه‌اي ساخته مي‌شود. دنيا پر از آشوب است. زندگي ما از انقلابي به انقلاب ديگر كشيده مي‌شود. سختيها، رنجها، ترسها و ناامنيها هم با آن مي‌آيند. زندگي نسل من يك زندگي آرام و طبيعي نيست: كودكي‌اي آرام در دامان پر مهر و عطوفت خانواده‌اي آسوده، نوجواني‌اي پرشور كه در پايان شخصيتي بالغ از آن سر بر مي‌آورد، جواني‌اي سرشار از پيشرفتهاي فردي و ثمرات مادي، علمي، اجتماعي و عاطفي، ميانسالي‌اي پر از پختگي و تجربيات عالي كه بتوان آنها را در كتابها نوشت(نمي‌دانم شما به جاي كتاب چه داريد)، و سرانجام پيري‌اي چون دوران كودكي، آرام!

شايد شما در تاريخ درباره دوران ما خوانده‌ و تصوراتي از ما در ذهن خود ساخته و پرداخته‌باشيد. شايد فكر مي‌كنيد ما مي‌توانستيم همه‌چيز را آن طور كه واقعا اتفاق افتاده و شما به چشم خود مي‌بينيد، تصور كنيم. شايد فكر مي‌كنيد هدف خود را به وضوح مي‌ديديم و با قدرت و استقامتي قهرمانانه و با شادي فاتحانه به سمت آن پيش مي‌رفتيم. شايد فكر مي‌كنيد هماهنگ شدن با اراده الهي و سهيم شدن در تحقق آن براي ما آسان بوده‌است. اما اين طور نيست. ما هنوز ياد نگرفته‌ايم چطور خودمان را با اراده الهي هماهنگ كنيم و به سختي براي آموختنش تلاش مي‌كنيم. ما آنقدرها هم از كاري كه مي‌كنيم مطمئن نيستيم. اطمينان ما فقط به يك چيز است: آن كه خداوند آنچه را اراده فرموده، مي‌كند و اين كه يك روز(در زمان شما) انجام آنچه ما به سختي آموخته‌ايم، چندان هم دشوار نيست. براي همين است كه اينها را مي‌نويسم تا شما اين نسل را بهتر بشناسيد.

زندگي نسل ما پر است از هياهو، از ناكامي، از ترس. كودكي‌اي پر از احساس ناامني و نياز به محبتي ارضا نشده(چون ما هنوز كاملا نياموخته‌ايم چطور به يكديگر محبت كنيم)، نوجواني‌اي پر از جنجال و احساس تنهايي و رهاشدگي در ميان دنيايي درهم و برهم(يعني پرآشوب)، جواني‌اي پر از هيجان، امتحان و شكستهاي سخت در دنيايي كه هيچ چيز در جاي خودش نيست و خدا مي‌داند كه ميانسالي و پيري خواهد آمد يا نه و اگر بيايد، چگونه خواهد گذشت. شايد هم زندگي طبيعي، زندگي اين نسل باشد. كدام نسلي است كه چنين ايده‌آلي را تجربه كرده باشد؟ شايد جز از اين راه نمي‌توان فداكاري، ايثار، تلاش و توكل و زيستن براي ديگران و ساختن فردا را آموخت.

نسل ما در دنيايي شگفت زندگي مي‌كند. در دنيايي كه همه‌چيز براي آموختن مهيا شده. دردنيايي كه تقدير خداوند ما را به پيش مي‌برد تا آنچه را بايد به ما بياموزاند. نسل ما اولين نسل در تاريخ است كه مي‌آموزد كه براي آموختن خلق شده و خود آگاهانه در اين كار سهيم مي‌شود. اين همان چيزي است كه اين دوران را بي‌نظير ساخته‌است، و الا ما مردماني عادي هستيم. براي همين اين چند خط را مي‌نويسم تا شما بخوانيد و بدانيد كه بهشتي كه در آن زندگي مي‌كنيد، مدرسه‌اي كه در آن آموختن آسان است و امري عادي تلقي مي‌شود، آسان به دست نيامده است. كساني به سختي زحمت كشيده‌اند تا آموختن را بياموزند و به ديگران نيز ياد بدهند؛ كساني كه به دشواري با غرور آتشين و نفسهاي سركش خود، با تمام جهل و سرسختي و نفرتي كه در وجودشان دروني شده‌است، جنگيده‌اند تا فرهنگي باشكوه و انساني را براي نسلهاي بعد از خود، براي شما، به ميراث بگذارند.

شايد براي شما فروتني آسانتر باشد و دوست داشتن همه مردم كار سختي به نظر نرسد. شايد براي شما عشق امتحاني سخت نباشد و شريك زندگيتان را آسانتر بشناسيد و به دست آوريد. شايد تمسخر، ريا، تحقير،... افسانه باشد، افسانه‌اي متعلق به گذشته‌هاي دور. شايد هم شما امتحانات تازه‌اي پيش رو داشته باشيد كه سختيش براي ما قابل تصور نيست، اما قطعا مواجهه با آن در حد توان شماست. شايد اين نوشته به شما كمك كند بياموزيد چطور غرور و نفرت و نااميدي با عشق به خدا، انسان و آينده به فروتني، عشق و اميد بدل شده‌اند تا قدر آنچه را به دست آورده‌ايد، بدانيد و آن را از دست ندهيد. براي شما مي‌نويسم ( البته ممكن است اين حرفها به نظر شما خنده‌دار باشد، اما شايد هم بتواند در آموختن جلوه تازه‌اي از حقيقت به شما كمك كند) درباره نسل خودم، درباره بشر امروز، بشري مغرور، ناتوان، سرشار از ترس و ترديد و گرفتار علائق انساني كه مي‌كوشد زنگار وجودش را كنار بزند تا آئينه قلبش منعكس كننده انوار تابناك عظيمترين مظهر ظهور الهي در باشكوه‌ترين دوره تاريخ تمدن بشري باشد و بتواند فردا را زيباتر از امروز بسازد.

افزودن جدید
نوشتن نظر
نام:
ایمیل:
 
عنوان:
قالب نوشته:
[b] [i] [u] [url] [quote] [code] [img] 
 
 
:angry::0:confused::cheer:B):evil::silly::dry::lol::kiss::D:pinch:
:(:shock::X:side::):P:unsure::woohoo::huh::whistle:;):s
:!::?::idea::arrow:
 
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.
bidel  - سپاس |1387-2-25 23:13:58
بادرود به نسلی که باوربه اندیشیدن ونوشتن
وپیام رسانی دارد.

این کونه نگرشها جان سخن
است برای همه ی قرنها وهمه ی نسلها اما
چنان

امروز سرشارازنیازیم که فرداییان. پس
ماکه قفل زندان جهل وخرافه
رابشکنیم؛

فرداییان پیام را
خواهندشنید.نقدامروز به فردانیفکنیم.
باسپاس
فراوان از این نوشتارارزنده
شكيبا |1386-2-22 02:48:19
خيلي ممنون از اين تصوير واقعي كه ترسيم
كرده‌ايد. اميدوارم آيندگان قدر زحمات
نسلهاي گذشته را بدانند، نسل ما كه قدر
گذشتگان را نشناخته است.

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."