تاكسي مستقيم چاپ
دوشنبه, 26 شهریور 1386 20:13
تعداد بازدید :6740

هركدام ازما بارها و بارها با این صحنه مواجه شده ایم، یا حتی بازیگرنقش اول این نمایش كوتاه بوده ایم؛ ولی كمتر به عمق پیامی كه در آن نهفته است فكر كرده ایم. تاكسی كمی از سرعتش کم کرد، چند قدم جلوتر جوانی رشید و رعنا ایستاده، كتابی دردست داشت و با حرارت تمام مشغول صحبت باموبایلش بود. تاكسی جلوی پای جوان ترمز کرد. جوان صحبتش را قطع کرد و صدا زد: «تاكسی مستقیم». راننده كه از سوار كردن مسافر یك كورسی دل خوشی نداشت، با اكراه ایستاد و جوان را سوار کرد. تاكسی راه افتاد و هنوز دنده را سه نكرده بود که جوان گفت: «همین جاپیاده می شم».

راننده كمی رضایتمند به نظر می رسید. حتماً با خود می گفت: «خوب، حالا بلكه تا چهارراه بعدی مسافر دیگه ای سوار كردم». جوان پیاده شد، كرایه اش را داد و رفت. مردی كه روی صندلی عقب نشسته بود شروع کرد به غرغركردن كه: «چه دوره زمونه ای شده، جوون با این قد و قیافه حال دوقدم پیاده رفتن رو نداره. ما می خوایم مملكتمون رو به امید اینا بذاریم. معلومه كه تا صدسال دیگه هم به هیچ جایی نمی رسیم». دخترخانمی كه كنار او نشسته اعتراض كرد كه: «نه آقا دنیا حالا دیگه رو سرعته، كسی وقت پیاده رفتن رو نداره. تو اروپا دارن روی سرعت های 400، 500 كیلومتری كار می كنن؛ ما هنوز می خوایم پیاده قدم بزنیم». راننده تاكسی گفت: «كاش این جوونایی كه فرصت دوقدم پیاده رفتن رو ندارن، ازدقیقه ها كه چه عرض كنم، ازساعت ها و روزای عمرشون استفاده ی مفیدمی كردن. همین حالا هزار تا مثل اون، ساعت ها وقتشون رو با موبایل و اینترنت، بیخودی صرف ردوبدل كردن هزار تا چرند با این دوست و اون رفیق می كنن. نه، این مسائل نیست. من دارم روزی صدتاشون رو این طرف و اون طرف می برم. جوونای ما دیگه حال راه رفتن كه هیچ، حال غذاخوردن هم ندارن. یكیشون حوصله نمی كنه یه نون درسته رو، توی آبگوشت تلیت كنه.»....

این بحث داغ خیلی ادامه پیدا كرد و من درتمام این مدت فقط به این مطلب فكر می كردم كه واقعاً چرا جوان های ما، زیر بار خیلی ازكارها نمی روند؟ آیا این نشانه ی پیشرفت است یا یك دوره ی قهقرا و رخوت ، كه مثل یك بلا گریبانگیر جوان ها شده؟

البته این مسأله عمومیت ندارد. بسیارند جوان هایی كه باسختی ها و شرایط دشوار آشنا هستند و در هر وضعیتی به تلاش و كوشش خود در كار یا تحصیل كمالات ادامه می دهند. درحال حاضر، چرخ های عظیم و پیچیده ی اقتصاد و علم و تكنولوژی این مملكت وسیع، به دست جوان های پیشتازی می چرخد كه باتلاش و همت و هوش و ذكاوت و تحمل هر مشقت، سعی می كنند تا روز به روز به پیشرفت و آبادانی كشور عزیزمان بیفزایند و آوازه ی موفقیت و پیشرفت بسیاری از آنها، جهانی شده؛ ولی در طرف دیگر هم كم نیستند جوان هایی كه باتلاش و كوشش طاقت فرسا و تحمل شرایط سخت، كاملاً بیگانه اند.

این مسئله جای تحقیق وسیع و نیاز به امكانات گسترده دارد؛ ولی من بنا به ارتباطی که با دوستانم دارم، وازآنجایی كه این مسئله مدت زیادی است که ذهنم را به خود مشغول كرده، درحد توان به آن می پردازم؛ به امیدآنكه روزنه ای باشد برای پرداختن بیشتر به این مشكل كه رفع آن اهمیت بسیاردارد.

مهم ترین عامل، به نظر من اینست كه والدین سعی می كنند تا حد امكان فرزندان خود را در راحتی و آسایش نگه دارند و امكانات جدید باعث می شود كه در این كار، روز به روز موفق تر باشند. این كار، هرچند تا حدی لازم است؛ ولی زیاده روی در آن، باعث می شود كه فرزندان آسیب پذیر و کم تحمل شوند و وقتی به سن جوانی رسیدند، نتوانند شرایط دشوار را تحمل كنند و هراسی در دل آنها باقی بماند كه سعی كنند تا جای ممكن است با چنین شرایطی رو به رو نشوند. چنین دیدگاهی در جوانی و در كل زندگی می تواند زیان های زیادی را به فرد بزند؛ والدین باید از کودکی فرزندان خود را به سختی عادت دهند، ازجمله، نباید اطفال را در مقابل سرما و گرما، بیش ازحد محافظت نمود. همچنین باید برای كودكان موقیتی فراهم نمود كه فعالیت بدنی سخت را تجربه كنند. البته منظور، وادار كردن كودكان به كار اجباری نیست؛ بلكه شرایطی که از لحاظ جسمانی سخت، ولی از لحاظ ذهنی و عاطفی دلپذیر باشد؛ برای مثال پیاده روی طولانی، ورزش و یا بازی های پرتحرك. باید آنها را تشویق نمود كه تا سرحد تحمل خود به تلاش و فعالیتشان ادامه دهند.

عامل دیگر نداشتن درک صحیح از فعالیت و سختی است. بسیاری از جوانان تصور می كنند انجام كارهای سخت و تحمل شرایط دشوار، ارزش و اهمیت آنها را از بین می برد و كلاس آنها را پایین می آورد، مثلاً اگر مسافت كوتاهی را كه می توان پیاده طی كرد با تاكسی نروند، بی كلاسی است، و نشانه ی مدرن بودن می دانند كه كوچكترین سختی ها را نیز تحمل نكنند. آنها مفهوم نادرستی از رفاه در ذهن دارند. رفاه و آسایش باارزش است و اکثر پیشرفت های فنی و علمی نیز در جهت ایجاد آن است؛ ولی باید آن را عاملی جهت پیشرفت و امكانی جهت فعالیت بیشتر دانست و از آن جهت استفاده ی خود و دیگران بهره جست، نه آنکه منجر به تنبلی شود. باید این دیدگاه نادرست را تصحیح كرد و رسوم وابسته به آن را از جامعه برچید. برای نمونه مثالی می زنم: درقدیم كه لامپ و روشنایی شبانه نبود، مردم غروب یا كمی دیرتر می خوابیدند و سپیده دم صبح بیدارمی شدند. با وجود نور در شب، اگر ما نیمه شب بخوابیم و صبح فردا ساعت ده بیدار شویم، نه تنها از این امكان استفاده ی مفیدنبرده ایم، بلكه خود را از بسیاری امكانات قبلی نیزمحروم كرده ایم.

عامل سوم، ریشه دراجتماع ومسئولین آن دارد. جوانان فكر می كنند كه با تلاش و كوشش به جایی نمی رسد و نمی توانند به اهداف معقولی كه موردنظرشان است، دست یابد. مثلاً یك جوان می گوید اگر من حاضر شدم كارگری كنم و از صبح تا شب در شرایطی سخت، زحمت بكشم؛ آیا می توانم با پول آن خانه ای بخرم، لوازمی كه احتیاج دارم تهیه كنم و مخارج خانواده ای را در حد مطلوب تأمین كنم؟ تجارب زیادی در اطرافش به او جواب منفی می دهد و لذا او با خود می گوید پس چرا تلاش بیهوده كنم؟ رسیدگی به این عامل ساده نیست و باید شرایط اجتماعی و اقتصادی مناسب برای تلاش جوانان ایجاد کرد.

دلائل و عوامل دیگری نیز وجود دارند كه در این مقاله فرصت پرداختن به آنها نیست. امیدوارم كه این مختصر، مقدمه و راه گشایی باشد برای افراد دیگر، بخصوص کسانی كه در این زمینه تجربه دارند و می توانند با دیدی وسیع تر و دقیق تر به آن بپردازند.

افزودن جدید
نوشتن نظر
نام:
ایمیل:
 
عنوان:
قالب نوشته:
[b] [i] [u] [url] [quote] [code] [img] 
 
 
:angry::0:confused::cheer:B):evil::silly::dry::lol::kiss::D:pinch:
:(:shock::X:side::):P:unsure::woohoo::huh::whistle:;):s
:!::?::idea::arrow:
 
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.
نارون  - نقش والدين |1386-6-27 05:10:09
نقش والدين
همانگونه كه اشاره نموديد نحوهء
تربيت ، تاثير مهمي در نوع زندگي و عملكرد
انسان دارد. دوستي كه زندگي بسيار مرفهي نيز
داشت مي گفت هر وقت غذايي مي پزم كه بچه ها
بهانه گيري مي كنند و آن را با اكراه مي خورند
و يا اصرار زيادي براي خريد وسايلي غير ضروري
مي نمايند؛ بدون هيچ صحبتي دست آنها را
گرفته و به مناطق محروم و ديدن بچه هايي كه
آروزي خوردن يكي دو وعده غذاي خوب وحسرت
داشتن بسياري از امكانات ابتدائي را دارند مي
برم . ديدن چنين صحنه هايي ، در ذهن بچه ها از
هر نصيحيت و اندرزي موثر تر است . او معتقد بود
كه بجاي برآو...
نارون  - نقش والدين |1386-6-27 05:08:00

همانگونه كه اشاره نموديد نحوهء تربيت ،
تاثير مهمي در نوع زندگي و عملكرد انسان دارد.
دوستي كه زندگي بسيار مرفهي نيز داشت مي گفت
هر وقت غذايي مي پزم كه بچه ها بهانه گيري مي
كنند و آن را با اكراه مي خورند و يا اصرار
زيادي براي خريد وسايلي غير ضروري مي نمايند؛
بدون هيچ صحبتي دست آنها را گرفته و به مناطق
محروم و ديدن بچه هايي كه آروزي خوردن يكي دو
وعده غذاي خوب وحسرت داشتن بسياري از امكانات
ابتدائي را دارند مي برم . ديدن چنين صحنه
هايي ، در ذهن بچه ها از هر نصيحيت و اندرزي
موثر تر است . او معتقد بود كه بجاي برآورده
كردن بي ...
سپیدار  - تنبلی، بلای تکنولوژی |1386-6-27 00:26:30
درست است که پیشرفت علم و تکنولوژی کارها را
نسبت به قبل خیلی راحت تر کرده اند ولی در ذهن
ما این تصور ایجاد شده که دیگر احتیاجی نیست
برای انجام امور خودمان را خسته کنیم و انتظار
داریم کارها خود به خود انجام شود. حالا در این
تنبل خانه شاه عباس تکلیف سلامتی ما چه می شود
خدا می داند!

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."