نهایت ظلمت وبدایت نور |
مقالات شما | ||
پنجشنبه, 03 اسفند 1385 12:44 | ||
تعداد بازدید :5467 | ||
آیا این زمانۀ بی آغاز سرانجامی چنین تلخ را به خود خواهد دید ؟ آیا جهان و جهانیان از هُرم جنگهای خانمانسوز و جانسوز جانی سالم به در خواهند برد؟ هزارن قلب ملتهب در جهانی ملتهب در انتظار رستاخیزی پایان دهنده و تکان دهنده اند . هزاران چشم ، چشم به راه رجعت مسیح ، سوار بر ابرها ، از آسمانند . هزاران دیده به صبح طلوع شمس مهدی از افق تیره گون زمین خاکی دوخته شده . صدها دست به دعا برخاسته تا مهرِ هوشیدر از سرزمین مهرپرور ایران پدیدار گردد. صدها زبان رب الجنود را به بی زبانی صدا می زنند ... انتظار و انتظار ، لیک دریغ از جُوی پندار ! دریغ از قلبی هشیار ! که ببیند و بشناسد موعود هزاره های بشری منتظر را ، که بنگرد عظمت جهانگیر امر متین اش را و بشنود آوای رسای دلنوازش را . بنگر که آدمی چگونه چنین فریفتۀ نفسِ مکّار خویش است ! که می بیند و نمی بیند ! که می شنود و نمی شنود ! کوردلانی که چشم به آسمان و دل به زمین دوخته اند ! بد مستانی که طلایه دار هشیاریِ تاریخ گشته اند ! و دوست آمد ... آرمان جهانی منتظر ، آرزوی قلبهایی منتظر ، نور چشمهایی منتظر . « بر یک دستش آب زندگانی و بر دست دیگر فرمان آزادی »؛ آزادی از پرده های نُه تویِ تقلید و تعصب ، غفلت و منیّت . او را نشناختند و دین را به دنیا باختند و از وطن مألوف تبعیدش ساختند. تبعید از ایران زمین به سرزمین انبیاء ، کرمل و عکا ، همان جایی که رسول الله صد طوبی بر زائر و زائرِ زائرش فرستاد. سرزمین موعود آرامگاه جاویدان بهاءالله گردید. بهاءالله با امر مبرم یزدانی از ایران به جهانیان نورافشانی کرد. نظم بدیعش ، حال چون شعاع پر نفوذ آفتاب در ذره ذرۀ خاک جهان نفوذ می کند وتا اعماقِ آن را گرم و متحول می سازد. نظم بدیعی که با ترتیبی یکتا و تشکیلی بی همتا برای نجات آدمیان از ورطۀ هلاك ، تأسیس گشته است . بذری که روزی در سرزمین تاریک ایران به دست قاهر یزدان کاشته شد ، گیاهی روینده و بالنده گردید که با خون بیست هزار دلداده از آن دیار آبیاری شد و حال بر تمامی نقاط جهان سایه افکنده و قلوب بیش از هفت میلیون انسان را به قیامتی دیگر زنده نموده و هر لحظه بر شادابی و طراوتش افزوده می گردد. آری ، ای کاش آدمی از آنچه بر سالهای گذشتۀ تاریخ ، بر عاد و ثمود ، یهود ونصاری ، عرب و پارسی گذشته پند می گرفت و دیگر بار مُهر ننگین ظلم بر مظهر حقیقت و غفلت از پیام آور رحمت رابر پیشانی خود نمی زد. لیک امر خداوند محتوم خواهد بود. صلح فراگیر در پی جنگهایی جهانگیر ، زمین فرسوده از بیداد را فرا خواهد گرفت و بشریت خسته از حرف و دانش و ستیز و خواهش را، به ریسمان محکم عهدی نُوین با موعود زمان و زمین چنگ خواهد زد و دیگر بار دلِ پر زنگار را به آن یار خواهد سپرد .
Powered by !JoomlaComment 3.26
3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved." |