آمار سایت

مندرجات : 721
تعداد نمایش مندرجات : 8772305
بازديدکنندگان : 7063768

قسمتهای سایت

مقالات شما
خواندنیها

عضویت در خبرنامه

صلح، جنگ، هردو، هيچكدام چاپ پست الكترونيكي
جمعه, 26 شهریور 1389 09:16
تعداد بازدید :6883

به نام خدای جنگ

فکر کن سال دیگر همین موقع جنگ شده باشد و فکرکن جنگ جهانی سوم را به راه انداخته باشند. هیچ تصوری از بمب اتمی ندارم و خدا می داند که در آن ذره ی کوچک تر از ذره چیست که می تواند، من، تو، او و همه ی جهان را به یک باره تکه تکه کند و  نابود نماید.  بزرگی می گفت: نمی دانیم جنگجویان، در جنگ جهانی سوم با چه  وسیله ای خواهند جنگید، ولی بی گمان در جنگ جهانی چهارم، با بیل و کلنگ مبارزه خواهند کرد.

 

فکرش را بکن سال دیگر به جای ترانه های خوش صبحگاهی، از رادیو، صدای آژیر خطر بشنوی. فکر کن که باز هزاران هزار سرباز، تفنگ در دست و بمب بر دوش، راهی مرزهای کشورها شوند  و صدها نفر مجروح و زخمی در آن جعبه ی جادويی، به تصوير در آیند و يا تصور کن که کشور تو به قصد کشتن بنده های پروردگار، عازم کشوری ديگر شود و همين بلا بر سر مردم نقطه ای ديگر از کره ی زمین نازل گردد و یا شاید هم در آن سر دنیا قدرتمندی با فشار دادن یک تکمه همه ی انسان ها را به کام  مرگ بفرستد؛ به همین سادگی.

فکرش را بکن که در یک شب همه چیز داشته باشی، راحتی، آسایش، خانواده، عشق، محبت و مهم تر از آن زندگی و دقیقاً فردا صبح با کفش های پاره پاره و لباس های تکه تکه، با بدنی زخمی و خونین، با چشمانی اشکبار که جگرهای سوزان را آتش می زند و جان های داغدار را به آتش می کشد، سرگردان و حیران، از این سو به آن سو بروی. ندانی چه بر سرت آمده و حتی چگونه بر سرت آمده؛ نفهمی چه طور شد که این گونه خانمانت بر باد رفت و جانت سوخت. از خانواده ات، پدرت، مادرت، همسرت یا فرزندت اثری نباشد. خودت باشی و خودت و تنهایی های وجود تنهایت؛ البته اگر جانی در بدنت مانده باشد و نفسی در ریه هایت.

 

می ترسم؛ به این فکر می کنم که برادرهایمان باید به جبهه بروند و تفنگ در دست بگیرند و مادرانمان  اشک بریزند که پسرانمان کشته خواهند شد و ما اشک هایشان را دانه دانه بشماریم و فقط به خدا توکل کنیم و شعر فریدون مشيری را بخوانیم که:

 

«ای خداوندان قدرت بس کنيد»

 

 

به اين فکر می کنم که شاید بتوانم اشک های مادرخودم را بشمرم، اما اشک های هزاران مادر ديگر را چه کسی خواهد شمرد و خون دل پدرها را چه کسی مرهم خواهد نهاد. چه کسی این همه معلول و مجروح جنگی را درمان خواهد کرد و فکر می کنم که جسمشان را می توان مرهم نهاد، اما روحشان را چه کسی شادمان خواهد کرد و چه کسی چرک های لانه کرده در ذهنشان را از بین خواهد برد. چه کسی خاطرات تلخ جنگ را از فکرشان خواهد زدود و چه کسی روح ترک خورده شان را هموار خواهد کرد. چه کسی صدای بمب ها و گلوله ها و مسلسل ها را از گوششان خواهد ربود.

 

می ترسم، می ترسم که جنگ جهانی سوم آغاز شود و می دانم که مردم دنیا بدتر و حتی بدتراز گذشته ها خواهند شد. به این فکر می کنم که این همه کشته و زخمی و جانباز و شیمیایی برای همیشه و تا ابد بس است. فکر می کنم که اگر این همه جنگنده و جنگ زده نبود، کدامین ویلچر ساخته می شد و برای چه باید مسابقات پارا المپیک برگزار می گشت. این همه افسردگی که پس از جنگ جهانی دوم به وجود آمد و این همه قرص ها و مواد مخدر که ناگهان وارد بازار شهرها و کشورها شد، این همه مواد شادی زا و محرک که برای تسکین دردها و فکرها و ناراحتی های روح های افسرده ی مبارزان مهیا شد، نیازی نبود. این همه معتاد که امروز بر روی کره ی زمین، مثلاً، زندگی می کنند و امروز را به دیروز وصل می نمایند، می توانستند صلح جوی عالم بشریت باشند و به فکر تسکین دردهای مردم سرگردان.

 

دیگر نمی خواهم در جعبه ی جادويی خانه مان –اگر خانه ای باقی مانده باشد- تصویر پا قطع شدگان و دست نداشتگان را ببینم و هر روز تعداد کودکان یتیم و علیل را بشنوم. نمی خواهم همه چیز را از دست بدهیم و افتخار کنیم که می خواهیم همه چیز را از ابتدا بسازیم. نمی خواهم کودک فردا شعر جنگ بخواند و داستان جنگ بشنود و فیلم های جنگی ببیند و به او القا کنند که کشتن انسان ها یعنی قوی بودن و قدرت مند بودن و اگر می خواهی نشان پیروزی به تو دهند، باید بکشی و اگر می خواهی به تو لقب شهید اعطا شود باید کشته شوی. دیگر نمی خواهم سربازها کشوری را تصاحب کنند و مادران برایشان در سرما شال گردن ببافند و پریشان و غصه دار، اضطراب های خود را تسکین بخشند. دیگر نمی خواهم این همه لغت های جنگ طلبانه و جنگ جویانه برای مردمانمان گفته شود. این همه موسیقی که همه ی آدمیان را برای جنگیدن تحریک می کند، بس است. پس چه کسی سرود صلح بخواند و چه کسی نغمه ی شادمانی سر دهد؟ چه کسی به فکر آزادی همه ی انسان های عالم باشد و چه کسی در پی نجات امراض روحی و جسمی؟ چه کسی به فکر کودکان سرطانی باشد و چه کسی برایشان موسیقی بنوازد؟

 

چه کسی قلم بر کاغذ ببرد و از صفا و صلح و آشتی بنویسد. این خاک زمین ها برای چه کسی باقی خواهد ماند، وقتی دیگر انسانی نباشد و انسانی نباشد و انسانی نباشد؟ این مرزها برای چه کسی خواهد بود وقتی دیگر موجود زنده ای نباشد؟ این همه ماشین و قطار و هواپیما برای چه کسی باقی خواهد ماند اگر دیگر اشرف مخلوقات زنده نباشد؟

 

و فکر کن امشب که بخوابی و فردا صبح که بیدارشوی، ببینی و بشنوی که جنگِ چندین و چند ساله ی اسرائیل و فلسطین تمام شده است که سرداران و پرچمداران قدرت، خاک زمین را برای همگان خواسته اند و این یک وجب آبادی را برای همه می طلبند. فلسطینی بودن و اسرائیلی بودن آن قدرها هم مهم نیست، انسان بودن را به پاس انسان بودن، نیک بداریم و ارج نهیم.

 

 فکر کن فردا که از خواب بیدار شوی، بشنوی که عراق رو به آبادانی است و هیچ حکومتی حق ندارد که به خاک سرزمینی تجاوز کند و فکر کن فردا که از خواب برمی خیزی، از رادیو بشنوی که :

 

شنوندگان عزیز توجه کنید! جنگ تا ابد از روی کره ی زمین محو شد.

 

و بعد هر چه واژه ی تروریست و اشغالگر و خونریزی و گروگان گیری است، از کتاب ها حذف شود و فردا هیچ کس نداند که اسلحه و تفنگ و خمپاره و تیرانداز و بمب یعنی چه. هر چه شعر درباره ی کشت و کشتار است، نابود شود و تنها خاطره ای کمرنگ در کتاب های کهن باقی بماند تا فرزندان ما بدانند که روزی پدرهایشان و پدرهای پدرهایشان، به امید به دست آوردن  چه اشیای بی ارزشی، خود و دیگران را نابود می کرده اند و از بین می بردند که چه قدر بندگان پروردگار در این کره ی زمین نابود شدند و به هلاکت رسیدند. چه قدر انسان ها جان عزیز خویش را از دست دادند و زودتر از موعد از این جهان رخت بر بستند.

 

کودک خوشنود فردا با ایمان و اطمینان گام بردارد و نترسد که خانواده اش کشته خواهند شد و سر از بدنشان جدا خواهد گشت، با امنیت نفس بکشد و صدای خداوندان قدرت را نشنود که می خواهند حمله کنند و به پیروزی برسند و نشان افتخار را بر سینه ی خود و ستاره ی پیروزی را بر شانه ی خویش حمل کنند. کودک شادمان فردا در فکر اخبار جنگ نباشد و از مادرش تفنگ طلب نکند. از پدرش شمشیر نخواهد و به دنبال زره و خمپاره نباشد.

 

نمی خواهم جنگ شود، نمی خواهم بجنگیم، نمی خواهم هیچ کس با ما بجنگد و  نمی خواهم ما با هیچ کس بجنگیم. همه ی جنگ های گذشته برای گذشتگان؛ تمام آن افتخارات برای دیگران. همه ی آن نشان ها و ستاره ها برای دیروزیان.

 

من صلح می خواهم. ما صلح می خواهیم. یعنی خداوند ما را رها کرده است؟ یعنی هیچ کس نیست که ندای صلح را برای ما بیاورد؟ یعنی هیچ کس نیست که پیام دوستی بیاورد؟

 

شاید او آمده است. شاید او همین جاست، همین جا کنار ما.

 

فکرش را بکن...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

افزودن جدید
نوشتن نظر
نام:
ایمیل:
 
عنوان:
قالب نوشته:
[b] [i] [u] [url] [quote] [code] [img] 
 
 
:angry::0:confused::cheer:B):evil::silly::dry::lol::kiss::D:pinch:
:(:shock::X:side::):P:unsure::woohoo::huh::whistle:;):s
:!::?::idea::arrow:
 
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.
مسعود  - جنگ |1387-8-1 14:18:06
من از صبح تا شب به فكر جنگ جهاني سوم توي فكرم
بود، خدا كند جنگ جهاني سوم شروع شود، زيرا
اين يك علايم بزرگ ظهور منجي است، خداراشكر من
ديگر ظهور نزديكي درك ميكنم.
حامد |1387-6-26 10:13:29
حتی تصور اينكه جنگي درگيرد وحشتناك است.
دردوران جنگ سرد هم دنيا بارها به طور معجزه
آسايي از خطر جنگي جهاني گذشت. اميدوارم كه
چنين دوراني هم ديگرتكرارنشود، چون ساده ترين
مصيبتش اينست كه كشورها انبارهاي خود رابه
جاي مايحتاج مردمشان از اسلحه پرمي كنند
سعید |1387-6-25 09:53:39
خیلی زیبا بود . خیلی آدم را به فکر فرو می برد
ايراندوست |1387-6-20 12:38:30
خيلي فكر كردم . هر روز دارم اخبار رو دنبال مي
كنم . اين رو مي شنوم كه جنگ سرد دوباره بين
آمريكا و روسيه شكل گرفته . كاشكي دولتمردان
دنيا كمي فكر مي كردند .چقدر جنگ جهاني سوم مي
تونه ويران كننده باشه و ترسناك .

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."

 

اعلانات

1-آدرس سایت: http://www.javanim.org 

 

همچنين خود جوانان عزيز بايد در پرورش و اصلاح مفاهيمي كه به نظرشان ناقص يا نادرست است اقدام كنند؛ البته با رعايت ادب و احترام نسبت به نويسنده يا هر فرد يا گروه ديگري؛ تا انشاء الله مطالبي كه مطرح مي شود آموزنده و مفيد باشد

2-ارسال عكس: دوستان عزيز مي توانندعكس هاي مناسب اين سايت را ازطريق ايميل زيربراي ما ارسال نمايند.عكس ها توسط خودشما تهيه شده باشد:

lover.loyal@gmail.com

3-مقالات وخواندني هاي مناسب رااز طريق «ارسال نوشته هاي شما» براي ما ارسال نماييد.درج يك خواندني از منبعي ديگر در اين سايت به معناي تأييد صحت آن مطلب يا تأييد منبع آن نيست؛ بلكه هدف، صرفاً توجه به مواردي است كه ممكن است وجود داشته باشد و استمداد از افكار و ايده هاي جوانان در جهت رفع مشكلات احتمالي و استفاده از امكانات و موقعيت هاي مثبت اجتماعي

 

4- لطفاً مقالات و مطالب خواندنی خود را که مناسب این سایت می دانید از طریق گزینه ی ارسال مطالب فوق برای ما ارسال دارید تا در سایت منتشر گردد و مورد استفاده ی همه ی کاربران قرار گیرد. 

5-مطالب جوانیم و نظرات و دیدگاه های دوستان را از طریق صفحه ی فیس بوک جوانیم با آدرس زیر دنبال نمایید:

facebook.com/javanim 

oruspu numarasi canli sohbet numaralari sohbet hatlari telefonda sohbet telefonda sex sohbet numaralari arac muayene dava sorgulama trafik ceza sorgulama isimden numara sorgulama bilinmeyen numaralar