فراتر از علم چاپ
مقالات شما
پنجشنبه, 30 آذر 1385 11:25
تعداد بازدید :6616

به در دانشگاه كه رسيدم، به خودم گفتم : « ببينم امروز چه كار ميكن؛ اين گوي و اين ميدان؛ خدايا به اميد تو.» و بعد يك راست رفتم به سمت شير آب . آخر امروز يادم رفته بود كه كفش هايم را تميز كنم . خيلي كثيف بودند. ديروز با همين كفش ها كلي كوهنوردي كرده بودم. شير آب را باز كردم و با دست هايم مشتم را پر از آب كردم . نگاهم به نخ قرمزي افتاد كه به انگشتم بسته بودم. ياد قول وقرارهايم افتادم . تصميمي كه با خودم براي امروزم گرفته بودم. امروز براي من روز خيلي مهمي بود يا بهتر است بگويم قرار بود روز متفاوتي باشد. چند وقتي بود كه از روال عادي زندگي ام خسته شده بودم. از اعمال خودم راضي نبودم، احساس مي كردم يك خلاء خيلي بزرگ در زندگيم دارم . تمام زندگي ام شده بود درس و دانشگاه و گاهي هم بيرون رفتن با دوستانم. حتي از درس و دانشگاه هم راضي نبودم. احساس مي كردم انگيزه ام براي درس خواندن كم رنگ شده است. خلاصه به قول خودمان از همه چيز بريده بودم. تا اين كه ديشب به طور اتفاقي اين جمله را از يكي از مجري هاي تلويزيون شنيدم : «هيچ وقت نگذاريد امور روزمره زندگيتان شما را از اهداف عالي كه در سر داريد باز دارد.»

خيلي جا خوردم! اين دقيقا همان جمله اي بود كه 2 سال پيش وقتي تازه دانشجو شده بودم، پدرم به عنوان يك نصيحت به من گفته بود ! اما من هيچ وقت به معني واقعي آن پي نبرده بودم و هميشه به عنوان يك جمله ساده و معمولي به آن نگاه مي كردم. عجيب تر اين كه امور روزمره ي زندگي من فقط شده درس خواندن و به دانشگاه رفتن . درست است كه تحصيل در دانشگاه يكي از اهداف من بود؛ اما الان احساس مي كنم تحصيل علم به تنهايي برايم كافي نيست . حالا مي توانم علت تمام خستگي ها و بي انگيزگي هايم را بفهمم؛ من از علمم هيچ استفاده اي نكرده ام ! 

اندوختن و انباشتن علم به تنهايي هيچ فايده اي ندارد. اشتباه من در اين بود كه از علم من به ديگران هيچ نفعي نرسيده بود. از صبح تا شب در اتاقم درس مي خواندم وهمين كه نمره خوبي مي گرفتم برايم خوشايند بود. من علم را مثل گنجي مي دانستم كه هر كس با تلاش براي خود انباشته مي كند؛ اما هرگز به ذهنم نرسيده بود كه ديگران هم از اين گنج من سهمي دارند. ناخودآگاه ياد آن روزي افتادم كه بهترين دوستم پويا ، از من خواسته بود كه براي آموختن سواد به سالخورده ها با هم به يكي از مراكز نگهداري سالمندان برويم و در هفته چند ساعت را صرف آموزش خواندن و نوشتن به آن ها كنيم. اما من در جوابش گفته بودم كه اصلا وقت ندارم و بايد خودم را براي امتحانات پايان ترم دانشگاه آماده كنم.

اما حالا ديگر يقين دارم كه تحصيل علم اگر در مسير صحيحش انجام شود، باعث ايجاد اعمال شايسته و افكار متعاليه در انسان مي شود همه ي ما بايد نسبت به علمي كه مي آموزيم شناخت داشته باشيم و با عمل كردن به آموخته هايمان، قواي سازنده ي علم را بكار بيندازيم . اين جا بود كه احساس كردم به خلاء موجود در زندگي ام پي بردم. خوشحال بودم چون بالاخره سر نخ گمشده ي زندگي ام را پيدا كرده بودم و از طرفي هم ناراحت بودم كه چرا زودتر به اين موضوع پي نبرده بودم . ديشب تصميم هاي مهمي گرفتم . من با خودم عهد كردم كه از اين به بعد از هيچ كمكي نسبت به كسي دريغ نكنم و تا جايي كه در توان دارم سعي كنم كه علم من باعث به كمال رساندن خودم و البته آسايش ديگران شود. دلم مي خواست هر چه زودتر پويا را ببينم و از او بخواهم كه با هم براي سوادآموزي به آن مركز برويم. مي خواستم بالاخره از يك جايي شروع كنم.

تا به خودم آمدم جلوي در كلاس بودم! نمي دانم مسير بين شير آب و كلاس را چگونه طي كرده بودم؟! حالا بعد از جريان ديشب احساس خوبي دارم. انگيزه ام براي درس خواندن خيلي قويتر شده است؛ چون فكر مي كنم بايد بيشتر ياد بگيرم تا بتوانم بيشتر ياد بدهم. ديگر علم را به عنوان يك هدف نمي دانم بلكه به نظر من علم وسيله اي است براي رسيدن به هدف متعاليتر كمك وخدمت به مردم. نه تنها كمك به مردم كشورم بلكه خدمت به همه ي اهل عالم. 

افزودن جدید
نوشتن نظر
نام:
ایمیل:
 
عنوان:
قالب نوشته:
[b] [i] [u] [url] [quote] [code] [img] 
 
 
:angry::0:confused::cheer:B):evil::silly::dry::lol::kiss::D:pinch:
:(:shock::X:side::):P:unsure::woohoo::huh::whistle:;):s
:!::?::idea::arrow:
 
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.
خر  - افتضا |1388-6-22 04:46:18
[/color] [color=navy]
ركسانا  - تشكر |1385-10-3 16:17:26
هم موضوع جالب است وهم نگارش آن.

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."