دری به سوی خوشبختی چاپ
سه شنبه, 30 مرداد 1386 12:10
تعداد بازدید :5491

مرد در ابتدا در بهشت تنها بود و کامل ترین مخلوق خدا، و نیاز به موجود دیگری نداشت تنهایی او کم کم باعث شد که خداوند بر او رحم آورد و بخشی از وجود او یعنی دنده ی چپ او را به موجودی دیگر تبدیل کند و به همین علت از همان روز، نه زن به تنهایی کامل است ونه مرد و هر یک دنبال نیمه ی گمشده ی خودش می گردد.و از آن زمان بود که زن و مرد به عنوان مکمل یکدیگر شناخته شدند. از آن زمان بود که امر مقدس ازدواج شکل گرفت. اما اینکه این امر تا به امروز چقدر تقدس خود را حفظ نموده است، باید به جامعه ی امروز خود بنگریم و ببینیم که امروزه به امر ازدواج همانند چندین سال گذشته اهمیت داده می شود و مقدس شمرده می گرددیا نه.

اگر به دیده ی حقیقت به این موضوع بنگریم با تیترهای روزنامه های مختلف مواجه می شویم که ما را از بالا رفتن هر روزه ی آمار طلاق آگاه می سازند و این امر را نمایان می سازند که به ازدواج به معنای واقعی خود نگاه نمی شود.

مهم ترین و اساسی ترین مسئله ای که خوبی و بدی آن حیات زندگی مشترک انسان را تحت الشعاع قرار می دهد، شناخت متقابل است. بیشتر طلاق هایی که آمار آنها رو به افزایش است به دلیل عدم شناخت متقابل و احساسی برخورد کردن دو نفری است که می خواهند سال های سال در کنار هم زندگی کنند. اما قبل از شناخت آمادگی برای ازدواج باید حاصل گردد. هنگامی که انسان به سن بلوغ می رسد شرعاً و قانوناً می تواند ازدواج کند و برای او مانعی وجود ندارد. اما لازمه ی یک زندگی سعادتمند و زیبا تنها بلوغ جسمانی نمی باشد؛ بلکه جوان باید به بلوغ های دیگری نیز برسد. دانشمندان علوم اجتماعی به این نتیجه رسیده اند که کسانی که با عدم بلوغ فکری و عاطفی و اجتماعی کافی ازدواج می کنند، به ندرت آمادگی آن را دارند که مسئولیت های زندگی زناشویی را به عهده بگیرند. آمار نشان می دهد که 7/94 درصد پسران و  9/95 درصد دختران نوجوان به ازدواج فکر می کنند و نظر مساعدی در خصوص اجازه جوانان برای معاشرت پیش از ازدواج با هدف آشنایی با خصوصیات فردی همسر آینده خود دارند*. اما آیا آنها آمادگی لازم برای مسئولیت های بزرگ را دارند و اگر قرار باشد در این سن ازدواج کنند، آیا زندگی شان دوامی خواهد داشت؟ از آن جا که هدف از ازدواج تربیت فرزندانی است تا بتوانند با تربیت صحیح وارد جامعه گردند و مایه ی پیشرفت و ترقی خود و جامعه شان گردند، آیا این دختران و پسران نوجوان آنقدر اطلاعات کافی در مورد مسائل تربیتی و اجتماعی دارند که بتوانند این مسئولیت را با آگاهی انجام دهند؟ و آیا پایه ی خانواده که مهم ترین رکن جامعه است با این روند مستحکم تر می گردد و یا آنکه رو به سستی می نهد؟ و هزاران هزار سوال دیگر که وابسته به امر مقدس ازدواج است که اگر کوچک ترین کوتاهی در آن صورت گیرد جامعه ای را به فساد و نابودی می کشاند « به طور کلی والدین هر جوان بهترین کسانی هستند که در مورد این مطلب می توانند قضاوتی صحیح داشته باشند.»

همانطور که قبلاً ذکر شد، شناخت، مهم ترین مسئله ای است که در دوام و پایداری یک زندگی نقش دارد زیرا ازدواج یک امر موقتی نیست بلکه وحدتی ابدی بین مرد و زن است که از طرق مختلف مثلا جمع ها و مهمانی های سالم دوستانه و رفت و آمد های خانوادگی و... با نظارت و آگاهی والدین می تواند صورت گیرد.

برخی از جوانان از بدو آشنایی کاخ آرزوها را با عالم خیال و رویا می سازند و از واقعیت بسی دورند و در مورد مسائل اساسی با یکدیگر صحبت نمی کنند و هیچ کدام نمی دانند که دیگری در اغلب زمینه ها ی زندگی از چه خوشش می آید و چه چیزهایی را دوست ندارد. آنها حتی خانواده های یکدیگر را نیز به خوبی نمی شناسند. کسانی که بیش از اندازه عاشق هم هستند کمتر درباره ی مسائل زندگی و مشکلات آن حرف می زنند فرض را بر این می گذارند که در باره ی یکدیگر همه چیز را می دانند اما واقعیت این است که اطلاع کم آن ها از یکدیگر، تصمیم گیری هایشان را به شدت خطرناک می کند.

 

* همشهري خانواده /سال اول /شماره 140/صفحه 7

افزودن جدید
نوشتن نظر
نام:
ایمیل:
 
عنوان:
قالب نوشته:
[b] [i] [u] [url] [quote] [code] [img] 
 
 
:angry::0:confused::cheer:B):evil::silly::dry::lol::kiss::D:pinch:
:(:shock::X:side::):P:unsure::woohoo::huh::whistle:;):s
:!::?::idea::arrow:
 
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.
سپیدار |1386-6-6 06:20:00
فکر می کنم خانواده ها در کمک به فرزندانش
برای داشتن یک ازدواج موفق نقش کلیدی بازی می
کنند. چه زمانی که به آنان در این زمینه آگاهی
می دهند و چه زمانی زمینه را برای ارتباطات
جوانان آماده می کنند.

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."