ازدواج یک اتحاد است چاپ
پنجشنبه, 30 آذر 1385 11:10
تعداد بازدید :4224

« خداوند چنان اتحاد و اتفاقی بین زن و شوهر خلق نموده است که هیچکس نمی تواند در این دنیا بالاتر از این اتحادی را تصور کند .»

اولین جریانی که اتفاق می افتد و نهایتاً به ازدواج منتهی می گردد ، فرایندی است که خداوند در تمامی مخلوقات خود به ودیعه نهاده است . تمامی اين مخلوقات به صورت موجوداتي دو گانه آفریده شده اند و به سوی یکدیگر جذب می شوند که در عالم بشری این دو موجود عبارت از زن و مرد هستند . مردان و زنان به نحوی آفریده شده اند که ناخودآگاه به سوی یکدیگر جذب می شوند؛ پديده اي كه یک جریان طبیعی است و به وسیلۀ این انجذاب و کشش ، اتحادی در بین آنان شکل می گیرد . اولین اتفاق، تا آنجایی که به ازدواج مربوط می شود، این است که یک مرد و یک زن یا بهتر است که بگویم یک دختر و یک پسر، با یکدیگر ملاقات می کنند ، آشنا می شوند و عاشق هم می شوند. آنهادرظاهر نظريات ، سلایق و نحوۀ صحبت کردن و ... همدیگر را می پسندند؛ اما در واقع به دلیل کشش و جاذبه ای که در بینشان رخ داده است اینطور فکر می کنند؛ فکر  می کنندشخصی که جذب او شده اند همان محبوب رویاهایشان است و به آنچه که می خواسته اند رسیده اند . وقتی که دو نفر با هم ازدواج می کنند و پیمانی با یکدیگر  می بندند از طرفی یکدیگر را زیبا و جذاب می بینند و از طرف دیگر برخی از نیازهای آنها ارضاء می شود که وابستگی را به وجود می آورد وكم كم به هم عادت می کنند؛ انگاه  مردم  می گویند آنها عاشق هم شده اند. چنین عشقي را عشق کور یا عشق رویایی می گویند و نصیحت های اطرافیان هم هیچ تأثیری درتخفيف آن ندارد؛  زیراهرطرف طرف مقابل را آن طور که دوست مي دارد می بیند . در این مرحله معمولاً طرفین به فکر ازدواج  می افتند و ازدواج هم می کنند و بعد هرطرف می بیند تمامی رویاهایی که در ذهن داشته تغییر می کند  و شخص مقابل دقیقاً آنچه که تصور می کرده نیست و حتی شاید هم با آن چیزی که در ذهن خود ساخته وپرداخته بود؛  فرسنگ ها فاصله دارد و در اینجا است که فکر می کند انتخاب اشتباهی انجام داده است. در بسیاری از فرهنگ ها زن احتیاج به مردی دارد که حامی او باشد و به او تکیه کند  و مردهم نیاز به زنی دارد که دلباختۀ او باشد و ازاو اطاعت کند . مردبه زنش می گوید: من از تو مواظبت می کنم؛ تو لعبت والای منی؛ من تو را به اوج می رسانم؛ غبار از روی ماه تو بر می گیرم و به همین ترتیب تا وقتی که تو شیفتۀ من باشی و هر آنچه که من  می خواهم برایم انجام دهی اين وضع ادامه پیدا می کند  و در نتیجه زن باید برده و بندۀ باشد و این شوهر با شکوه را بپرستد و شوهر شخصي قوی و نیرومند است . در حال حاضر در بسیاری از خانواده هاي با فرهنگ قدیمی، این وضعیت وجود دارد و زندگی کردنِ با هم، به نوعی برای زن ومرد عادت می شود نه وجود داشتنِ یک اتحاد.  اما در زندگی جوانان امروزی زن می گوید: حالا من از تو می خواهم که به من خدمت کنی و دلباختۀ من باشی و مرد می گوید که تو باید این چنین باشی و بعد شروع به نق زدن می کند که تو به اندازۀ کافی مرا دوست نداری و به من محبت نمی کنی و بعد جنگ قدرت شروع می شود و تمام آن آمال و آرزوها یکی بعد از دیگری از بین می رود .

یکی از موارد مهمی که پیش می آید این است که زن و شوهر به خود بیشتر می اندیشند تا طرف مقابلشان . در ابتدای ازدواج زن و شوهر به یکدیگر می اندیشند در هر لحظه ، زمانی که مشغول کار هستند ، زمانی که مشغول خرید کردن هستند ، زمانی که دارند استراحت می کنند . اما وقتی که این دوران تمام می شود، آن ها فقط به خود می اندیشند و خود را محور زندگی قرار می دهند . مادر، بیشتر توجهش به فرزندانش معطوف  می شود و پدرهم به کسب درآمد بیشتر و کار بهتر و احساس می کنند که بیشتر و بیشتر از هم دور می شوند و نوعی احساس پشیمانی به آنها دست می دهد و از آنچه که دارد اتفاق می افتد بیزار می شوند و اندک اندک از خود می پرسند که تصمیم آنها اشتباه بوده یا درست و از خود می پرسند که آيااین همان زندگی است که آرزویش را داشتند؟

ازدواج بر خلاف آنچه که همه فکر می کنند ، یک قرارداد نیست؛ بلکه یک اتحاد است . پدیده ای که دو موجود زنده را به هم نزدیک می کند ، وحدت می بخشد و موجود سومی را به وجود می آورد . این ازدواج مانند یک موجود زنده است که باید رشد کند و به بلوغ برسد؛ در مرحله ای کودک است و در مرحله ای نوجوان و در مرحلۀ بعدی یک فرد بزرگسال . این ازدواج در اول راه بسیار حساس و شکننده است؛ مانند یک نوزاد و نیاز به مراقبت و تغذیه دارد تا رشد کند و قوی شود؛ بعد باید از مرحلۀ نوجوانی عبور کند که در این مرحله عصیان ، سرکشی و جنگ قدرت اتفاق می افتد و نهایتاً به مرحلۀ آخر که می رسند مرحلۀ بلوغ است و نوع متفاوتی از روابط ایجاد می شود .

اکثر ازدواج ها حالت وحدت را ایجاد نمی کنند و به این علت است که نمی دانند وحدت چیست . مهمترین چیزی که باعث وحدت می شود ارتباط عادلانه است . ازدواجی که مبنی بر وحدت باشد ازدواجی است که در آن عدالت و انصاف وجود داشته باشد . عدالت به این معنی است که زن و شوهر باید از فرصت های مساوی برای پیشرفت و رشد برخوردار باشند . برای ایجاد برابری و مساوات اولین قدم این است که کمتر خود محور و بیشتر ناظر به نیازهای طرف مقابل باشیم . از تمام آنچه که ما خلق می کنیم ، مهمترین ، عالیترین و گسترده ترین آن ها ، زندگی ما است . هر فردی از ما زندگی خود را خلق می کند و این آفرینندگی از طریق رعايت محدوده ها و انضباط می باشد که یکی از آن ها تقوی و پرهیزگاری یا وفاداری قبل و بعد از ازدواج است . یک مورد دیگر نماز روزانه است . مورد دیگر اجتناب از غیبت است . مورد دیگر خدمت به عالم انسانی است . مورد دیگر کسب علوم و فنون است . و غیره ... . این ها قالب هایی هستند که ما، در درون آن ها، به خلق شخصیت های خود و طريق زندگی خود می پردازیم ، یعنی اينكه ما که هستیم، چه نوع ازدواجی داریم ونهايتاً چه نوع مدنیتی را بر می آفرینیم وچنين است كه ما خودخالق می شویم .

                                                                                                       

افزودن جدید
نوشتن نظر
نام:
ایمیل:
 
عنوان:
قالب نوشته:
[b] [i] [u] [url] [quote] [code] [img] 
 
 
:angry::0:confused::cheer:B):evil::silly::dry::lol::kiss::D:pinch:
:(:shock::X:side::):P:unsure::woohoo::huh::whistle:;):s
:!::?::idea::arrow:
 
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."