آينده پژوه |
يكشنبه, 28 بهمن -2 00:00 | ||
تعداد بازدید :6635 | ||
ميگويند هنگامي كه لئوناردو داوينچي، هنرمند و مخترع مشهور ايتاليايي ايدهي كالبدشكافي اجساد مردگان را با دوستانش كه حتا تعدادي از آنها شاگردان خودش بودند، مطرح ساخت؛ همگي گريختند و او با ايدهي كالبدشكافي بدن انسان تنها ماند! سالهل طول كشيد تا دانش پزشكي سر انجام به ارزش ايدهي داوينچي پي برد، اما همواره اين پرسش مطرح بوده است كه چرا اين ايده در زمان خود درك نشد و از آن قدرداني نگرديد؟ آيا داوينچي جلوتر از زمان خودش حركت ميكرد يا آنكه دوستانش در گذشتهاي زندگي ميكردند كه به گمان آنها ”حال“ پنداشته ميشد؟! آيا امروز نيز ما ميتوانيم با اطمينان بگوييم كه در زمان ”حال“ زندگي ميكنيم؟! به نظر ميرسد آيندهپژوهي معاصر در جهان در حال توسعه كه پيش از اين جهان سوم ناميده مي شد، وضعيتي مشابه ايدهي اوليه كالبدشكافي در دوران لئوناردو داوينچي دارد. كوششهاي شايان توجهي توسط آيندهپژوهان در گوشه و كنار جهان صورت گرفته است، كنفرانسها و رويدادهاي علمي متعددي در ارتباط با آيندهپژوهي برگزار گرديده و حتا دورههاي آموزشي كوتاه و بلند مدت بسياري در برخي دانشگاهها ايجاد و راهاندازي گرديده است؛ حتا ادبيات و دانش قابل توجهي توسط آيندهپژوهان توليد شده است، اما وقتي دانش يا هنر آيندهپژوهي ميخواهد وارد ابعاد كاربردي و پيادهسازي در حوزههاي اجتماعي شود، با موانع و چالشهاي گوناگوني روبهرو ميشود. در يك جمعبندي از اين موانع ميتوان عوامل گوناگون فرهنگي، منطقهاي و جغرافيايي، اجتماعي، اقتصادي و ... را شناسايي نمود، اما مهمتر از همه با يك عامل شناختي و ادراكي روبهرو هستيم و آن اصل پذيرش آينده يا به اصطلاح ”آيندهپذيري“ (Futurability) است. منظور از آيندهپذيري وجود استعداد، شناخت و درك لازم در ميان شهروندان يك جامعه براي ”پذيرش آينده“ و به بيان بهتر استقبال از آينده است. منظور از استقبال از آينده، مشايعت گذشته و خداحافظي با آن است. زمان با سرعت بسياري رو به آينده در حال حركت است و گرفتار شدن در چنگال گذشته تنها سبب غفلت از آينده و آنچه كه در پيش است، ميشود. يادآوري اين نكته ضروري است كه حتا در مكاتب معنوي نيز نگرش مثبتي به آينده وجود دارد. آموزههايي مانند منجي گرايي، معاد يا آخرت، صلح سراسري و محبت عمومي و ديگر آموزهها يا فضايل اخلاقي همگي تعاليمي هستند كه با نگاه به آينده مطرح شدهاند. آيندهي بشريت براي همگان اهميت دارد. دانش آيندهپژوهي به جهان فناوري نيز گام گذاشته است و تمامي كوشش خود را با بهره گيري از فنوني نظير ”ارزيابي فناوري“ (Technology Assessment) صرف ايجاد موقعيتهاي بهتر براي زندگي، سلامتي و بقاي انسان در محيط ناآرام و متلاطم كنوني جهان كرده است. آيندهپژوهان نقش قابل توجهي را براي ”فناوري” به منظور ساختن جهان آينده قايل هستند و با ترسيم آينده مطلوب و مرجح براي جوامع انساني در پي استقرار الگوهاي مناسبتري از حيات فردي و اجتماعي هستند. ايجاد بسترهاي مناسب است كه اين آيندههاي بديل را به واقعيتهايي عيني و ملموس تبديل مينمايند، و الا هيچ آيندهپژوهي بدون ايجاد شرايط لازم نميتواند ايدهها و انديشههاي خود را پيرامون آينده محقق سازد.
نوآوري، تفكر خلاق، ايدهپردازي و ديگر توانمنديهاي ذهني همگي در خدمت فرايندي قرار ميگيرند كه هدف آن ايجاد شرايط بهتر براي فعاليت و زندگي نسلهاي كنوني و بعدي انسان بر روي كره خاكي زمين (و شايد كرات ديگر) در آينده است. با اين وجود، به دليل آن كه آينده سرشار از رويدادها و احتمالاتي است كه شناسايي و پيشبيني تمامي آنها آن هم به صورت كاملاً دقيق وجود ندارد، برخي افراد كه ديدگاههاي مشكل پسند يا كمال گرا (Perfectionist) دارند، با ديدهي شك و ترديد به اين دانش نوين مينگرند.
نكتهاي كه هنوز براي بسياري روشن نشده اين است كه وقتي از مقوله آيندهنگري و پيشبيني آينده سخن به ميان ميآيد، باور عمومي به اين پندار گرايش مييابد كه آينده پژوهان نيز مانند طالع بينان يا فالگيران مي توانند به پيش بيني آينده و امور آن بپردازند، حال آنكه واقعيت كاملاً متفاوت از اين است. هيچ آينده پژوهي تا كنون ادعا نكرده است كه مي تواند آينده را به درستي و بي هيچ كم و كاست يا اختلافي پيش بيني كند، بلكه آينده پژوهان آيندههاي ممكن در ارتباط با يك رويداد يا پديده را در قالب سناريوها، چشم اندازها و تصاوير بزرگي از آينده ترسيم مي كنند كه رسيدن به هر يك از آنها را منوط به طي شدن فرايندي خاص و ايجاد شرايطي ويژه مي دانند.
از اين رو آينده پژوهي كوششي براي رسيدن به آينده است (كه مانند هر كوشش ديگري امكان و احتمال بروز خطا و اشتباه در آن وجود دارد)، نه گمانه زني دقيق و خطاناپذير آينده.
از آن جايي كه خلق تصاوير آينده به دليل بعد زماني با زمان حاضر در برگيرنده عناصري است كه گاهي دور از تصور ما هستند، آينده پژوهان به ويژه آنان كه تمركز خود را برفناوري معطوف ساختهاند اغلب به خيالبافي و غرق بودن در اوهام و تخيلات متهم مي شوند. به تصاوير ارايه شده براي آينده توسط آنها به ديدهاي از شك و ترديد و حتا تمسخر نگريسته مي شود و عموم مردم اعتقاد يا باور چنداني به اين تصويرها ندارند چرا كه آنها را زاييده تصورات برخي از افراد خيال پرست و توهم زده مي دانند.
حال آن كه تصور و تخيل مادر بسياري از نوآوريها و اختراعات بوده است. اگر تخيل وجود نداشت شايد امروز چيزي به نام هواپيما وجود نداشت و انسانها هيچگاه نمي توانستند تصور كنند كه مانند پرندگان در آسمان به پرواز در آيند. يا اگر تخيل وجو نداشت شايد گراهام بل نمي توانست چيزي به نام تلفن را اختراع كند و سبب ارتباط ميليونها نفر ردر سراسر جهان شود. بنا براين به قول انيشتن كه خود از بزرگترين فيزيكدانان جهان معاصر بود، تخيل از علم بالاتر است.
بر اين اساس ميتوان جايگاه خاصي را براي تخيل در آيندهنگري فناوري در نظر گرفت. بدون تصور و تخيل اختراعاتي كه تا كنون پديد آمدهاند، هيچگاه بروز نمي يافتند و از ظاهر شدن اختراعات آينده نيز محروم مي مانديم. حال مي توان گفت بخشي از مفهوم آيندهپذيري كه پيشتر به آن اشاره شد در ارتباط با همين تخيل و تصور است. اگر افراد يك جامعه ظرفيت پذيرش تخيلات و تصورات بيشتري را در مخيله خود پديد آورند، در حقيقت به نوآوري ها و اختراعات بيشتر خوش آمد گفته اند. هر عقل سليمي مي پذيرد كه تخيل خلاق و سازند متفاوت از خيالبافي است. تخيل سازنده سبب ظاهر شدن استعداد و نبوغ انساني در قالب نوآوريها و اختراعات مي گردد، حال آن كه خيالبافي دستاوردي جز اتلاف عمر و وقت انسان ندارد و فرد خيالزده را به شخصي بيهوده و بي ثمر براي خود و جامعه تبديل مي كند، چيزي كه اغلب از آن با اصطلاح ”انگل جامعه“ ياد مي شود. بدين ترتيب براي آن كه بتوانيم آينده پذيري را در يك جامعه افزايش دهيم بايد ظرفيت هاي تخيل و تصور پذيري افراد آن جامعه را بالا ببريم.
نكتهاي كه در اين ميان بسيار جالب و در خور توجه به نظر مي رسد اين است كه تقريباً هيچ فردي را نمي توان يافت كه از شنديدن داستان يا افسانه ناراحت شود يا آن را دوست نداشته باشد. با وجود آن كه تقريباً همگان هنگام شنيدن يك داستان به تخيلي يا اسطورهاي بودن عناصر آن اذعان و آگاهي دارند، اما باز هم با تمامي علاقه به آن گوش ميدهند و از شنيدن آن لذت ميبرند.
اما هنگامي كه نوبت به تعريف داستاني از آينده مي رسد، بلادرنگ ابروان شنونده ها در هم گره مي خورد و با اخم يا نگاه ترديدآميز سخنان گوينده را گوش مي دهند. اگر چه رمان هاي علمي – تخيلي يا به اصطلاح (Science-Fiction) توانستهاند مخاطبان خود را در ميان جوامع مختلف بيايند، اما تعداد آنها در مقايسه با رمانهاي گذشته پرداز آنقدر اندك است كه تقريباً به حساب نميآيد.
شايد موفقيت گذشتهپردازي و پيشي گرفتن آن از آيندهپردازي را بتوان در يافتن تصاويري از گذشته در ذهن افراد دانست و اين كه اشخاص هنگامي كه مطلبي را مي شنوند ناخودآگاه آن را با تصاوير موجود در حافظه خود مطابقت مي دهند تا تصويري مشابه آن بيابند، اما چون انسانها در حالت عادي هيچ تصويري از آينده ندارند، قادر به انجام اين كار نيستند. اين در حالي است كه بنا بر مطالعه گروهي از دانشمندان فرايندي كه در مغز انسان هنگام تفكر و انديشه پيرامون آينده صورت ميگيرد، دقيقاً همان فرايندي است كه در هنگام گذشته انديشي در مغز و ذهن آدمي روي ميدهد. Powered by !JoomlaComment 3.26
3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved." |