دین و دنیای جدید چاپ
يكشنبه, 24 دی 1385 03:03
تعداد بازدید :5991

   پلورالیسم دینی

 در تاریخ حیات آدمی دین های گوناگون به وجود آمده و ماندگار شده اند و آدمیان غالبا به سبب زندگی در یکی از فرهنگ ها و تمدن ها به یکی از این ادیان معتقد و ملتزم شده اند، به بیان دیگر دینداری اکثر مردمان علت دارد و نه دلیل، یعنی گروهی از مردمان بنا به موقعیت های تاریخی و مقتضای زمانی ؛ و نه از سر تحقیق و تفحص و از باب دلیل، دینی و مسلکی را در زندگی خود در پیش می گیرند و غالبا تا آخر حیاتشان به آن پایبند می مانند. در مواجهه با این کثرت بالفعل چهار دیدگاه منطقی مطرح می شود : نخست اینکه هیچ کدام از این ادیان ره به حقیقت ندارند و هر چه گفته اند وهم صرف و کذب محض است. از آنجا که این دیدگاه مغایر با اعتقادات اکثر مردمان است چندان محل توجه واقع نمی شود . دیدگاه دوم اعتقاد به این امر است که رستگاری، رهایی، کمال یا هر چیز دیگر که هدف نهایی دین تلقی می شود منحصرا در گرو یک دین خاص وجود دارد یا از طریق یک دین خاص به دست می آید. این نظرگاه را انحصارگرائی (Exclusivism) می نامند. در مقابل انحصارگرائی نظریه دیگری مطرح می شود که نسبتا جدید می نماید و آن عبارت است از » دست کشیدن از مدعیات انحصارگرایانه و پذیرفتن این امر که ادیان گوناگون حتی اگر پاسخ ها و واکنش های گوناگون نسبت به واقعیت الوهی باشند، همگی می توانند مایه رستگاری، رهائی یا کمال نفس پیروان خود شوند.» این نظریه توسط جان هیک مطرح شده و شکل رسمی یافته و وی آنرا کثرت گرائی (Pluralism) خوانده است و البته در این میان دیدگاه سومی نیز مطرح است که آن را می توان حد وسط دو نظریه فوق دانست و آن نظریه شمول گرائی (Inclusivism) است و بیان این مطلب است که حقیقت مطلق در گرو یک دین خاص است اما چون لطف خداوند شامل حال بندگان است، هر کسی می تواند رستگار شود حتی اگر از اصول اعتقادی و احکام دین حق چیزی نشنیده و بی خبر باشد.

 علی ایحال در عالم، به طور کلی، و در عالم ادیان، به شیوه خاص، با کثرتی بالفعل و موجود مواجهیم که باید آنرا فهمید و توضیح داد. هر سه نظریه فوق، یعنی انحصارگرائی، شمول گرائی و کثرت گرائی در صدد توجیه وتبیین این کثرت هستند. از آنجا که در دنیای جدید به سبب گسترش ارتباطات میان جوامع و توجه پیروان ادیان به حضور معتقدان به ادیان دیگر و خصوصا جوامعی که در آنها پیروان ادیان دیگر در کنار هم زندگی می کنند، بحث حاضر اهمیت خاص یافته؛ لزوم تحقیقی منسجم و موثق بیشتر احساس می شود. از بین هر سه نظریه فوق دیدگاه پلورالیسم به شکل کنونی محصول عصر جدید است و در این برهه از زمان اهمیتی خاص یافته شارحان بسیاری گرد خود جمع آورده است. پروفسور جان هیک (John Hikk) شاید اول شخصی باشد که در عالم ادیان این دیدگاه را به شکل امروزی مطرح کرد و از آن نظریه ای ضد انحصار گرائی پرداخت و بانی و موسس آن شد. هیک که خود یک مسیحی معتقد است، زمانی متوجه این حقیقت شد که نفوسی با اعتقادات دیگر در اطراف وی هستند که در زندگی اعمال نیکوئی انجام می دهند در حالی که مسیحی نیستند و چگونه ممکن است این نفوس از رحمت الهی و نجات و رستگاری بی بهره باشند؟ این امر سبب شد که نظریه پلورالیسم به شکل کنونی آن مطرح شود و در سراسر دنیا حرکتی جدید ایجاد نماید. در جهان اسلام و علی الخصوص در ایران هم کسانی این نظریه را پذیرفتند و به ترویج آن همت گماشتند و به بسط آن پرداختند که از بین آنها می توان به نفوس سرشناسی چون دکتر عبدالکریم سروش، فیلسوف و عارف شهیر و مجتهد شبستری اشاره کرد. توجه به آراء این نفوس از آن جهت حائز اهمیت است که ایشان از لحاظ رتبه و مقام علمی دارای تشخص و جایگاه ویژه ای در جهان اسلام می باشند و به عنوان زعمای قوم مطرحند و بنا به تأکید حضرت ولی امرالله لازم است که علاوه بر درک صحیح و عمیق آثار امر مبارک، آنها را با افکار زعمای قوم مرتبط نمائیم؛ بر همین اساس نظرات دکتر سروش به عنوان پایه و مبنای بحث حاضر قرار می گیرد و از منظر ایشان به مطالعه بعضی آثار مبارکه خواهیم پرداخت. لب لباب نظریه سروش درباره پلورالیسم تحت عنوان » صراط های مستقیم» منتشر شد که ناقدان و طرفداران بسیاری را به چالش طلبید. همان گونه که از نام اثر پیداست در عالم هدایت و رستگاری تنها یک راه، یک سبیل و یک صراط وجود ندارد بلکه طرق متعددی می توان یافت که بر پایه هدایت و رستگاری بنا گشته و مسلما ادیان الهی همگی همان طرق و سبل هدایت هستند که از دیرباز در عرصه زندگانی بشر پدید آمده اند و شاید الی الابد باقی و برقرار مانند. برای درک بهتر نظریه پلورالیسم دینی نخست باید به تشریح دو نظریه مرتبط با آن یعنی انحصارگرائی و شمول گرائی پرداخت.

الف. انحصار گرائی دینی

انحصارگرایان معتقدند که رستگاری، رهایی، کمال یا هر چیز دیگر که هدف نهائی دین تلقی می شود منحصرا در یک دین خاص وجود دارد یا از طریق یک دین خاص به دست می آید؛ ادیان دیگر نیز حامل حقایقی هستند اما منحصرا یک دین حق وجود دارد؛ دینی که تنها راه رستگاری و رهایی را پیش روی می نهد. به این ترتیب پیروان سایر ادیان، حتی اگر دیندارانی اصیل و به لحاظ اخلاقی درستکار باشند نمی توانند از طریق دین خود رستگار شوند. برای نجات دادن این افراد باید یگانه راه رستگاری را به ایشان نشان داد. دینداران به دلیل داشتن چنین اعتقادات انحصارگرایانه ای است که با غیرت و اشتیاق دین خود را تبلیغ می کنند.

آنچه که در مورد انحصار گرائی لازم است مد نظر قرار گیرد این است که این دیدگاه با برخی مواضیع معرفت شناختی سازگاری ندارد و نسبیت حقیقت را برنمی تابد. اگر حقایق مندمج در ادیان را نسبی و دیگرانی را که پیروان سایر ادیانند برحق بدانیم از انحصارگرائی فاصله می گیریم. در امر بهائی این امر مورد تأکید قرار گرفته که حقایق ادیان نسبی است؛ »...اکثر ادیان متشکل جهان در آستانه آینده فلج و عاجز مانده اند و هنوز به همان افکار و عقاید قدیم تمسک جسته هر یک ادعا می کند که حقیقت منحصرا در دست اوست. این طرز تفکر سبب ایجاد شدیدترین جنگ و جدال هایی گشته است که سبب تفرقه مردمان جهان شده و جز ضرر و خرابی چیز دیگری به بار نیاورده است و امروز نیز به رفاه و آسایش عالم انسانی مددی نمی نماید." همچنین حضرت ولی امرالله به صراحت تأکید می فرمایند که حقایق دینی امری نسبی است نه مطلق و آئین یزدانی تجدید ناپذیر است نه جامد و نهائی". نه تنها این دیدگاه نسبیت حقیقت را می توان علیه انحصارگرائی دینی اقامه کرد، بلکه می توان با تأکید بر فضائلی مثل انقطاع، خضوع و خشوع و روحیه تحری حقیقت و حتی از یک منظر پراگماتیستی بر مدعای انحصارگرایانه خط بطلان کشید و آنرا فاقد روحیه مسالمت تسامح دینی در جامعه متکثر امروز دانست.

ب. شمول گرائی دینی

با فرض پذیرفتن تعدد و تکثر ادیان و پذیرش این که خداوند به انحای گوناگون در مکان ها و زمان های متفاوت خویش را متجلی می کند و در عین اینکه راه رستگاری تنها در یک دین خاص است، سایرین نیز مشمول لطف خداوندی هستند و می توانند رستگارشوند.؛ به نظریه شمول گرائی دینی می رسیم. این نظریه علی رغم دعوی انحصارگرایانه از انحصارگرائی دینی فراتر می رود چون پیروان سایر ادیان را نیز قابل رستگاری می شناسد. داستان تمثیلی زیر این دیدگاه را روشن تر می سازد :

در یک شهر تعداد زیادی انسان فقیر زندگی می کنند که نمی توانند با تکیه بر درآمد اندک خود بدهکاری هایشان را بپردازند و اگر بخواهند از این راه بدهی خود را به طلبکاران بپردازند، زندگی خود را تباه خواهند ساخت. در شهری دیگر زنی ثروتمند از وضعیت اسفناک آنها مطلع می شود و مقدار زیادی پول به حساب بانک شهر آنها واریز می کند؛ با این شرط که پول های واریزشده صرفا در راه پرداخت بدهی های افراد فقیر آن شهر مورد استفاده قرار گیرد. از آنجا که فقرای شهر نمی توانند شخصا بدهکاری خویش را بپردازند آشکار است که کمک آن زن نیکوکار برای بهبود وضع فلاکت بار آنها ضروری است اما در عین حال شناختن آن فرد نیکوکار هیچ ضرورتی برای رهایی آنها از این وضع ندارد. آنها شخصا آن فرد نیکوکار را نمی شناسند اما از طریق بودجه ای که او تامین کرده است بدهی های آنها مرتفع و زندگیشان متحول می گردد.

کارل رانر، متأله کاتولیک، معتقد بود که انسان ها صرفا به دلیل وقوع یک واقعه رستگاری بخش به رستگاری می رسند و تجسد عیسی مسیح همان واقعه منحصر به فرد است و از آنجا که خداوند مایل است همه انسان ها نجات یابند، چاره ای جز این نیست که پیروان سایر ادیان را هم رستگار بدانیم ولو در ظاهر به دین خاص حق درنیامده باشند ؛ مثلا مسیحیان پیروان سایر ادیان دیگر را مسیحیان گمنام یا مسلمین هم سایرین را مسلمانان ناشناس می نامند و به این ترتیب هم دعوی انحصاری دین خویش را می پذیرند و هم از این معظل نجات می یابند که خیل کثیری از مردمان را گمراه نخوانده و اسم هادی خداوند را خدشه دار نساخته اند. بر اساس آنچه که سینا فاضل در مقاله پلورالیسم دینی می نویسد ؛ امر بهائی این دیدگاه را نمی پذیرد چرا که امر مبارک مدعی نیست که حقیقت مطلق، غائی و نهائی را در اختیار دارد بلکه معتقد است آنچه لازمه این عصر است را دارا می باشد، به عبارتی برتری آئین بهائی به خاطر عصر حاضر است نسبت به اعصاری که دیگر ادیان در آن ظاهر شده اند مضاف بر آن اعتقاد به تکامل نامتناهی فرد آدمی که علی رغم بلوغ اجتماعی استمرار می یابد، راه را بر باورهای شمول گرایانه می بندد.

ج. پلورالیسم دینی

کثرت گرائی دینی نظریه ای است معرفت شناسانه و دین شناسانه در باب حق بودن ادیان و محق بودن دینداران و بر آن است که کثرتی که در عالم دین ورزی پدید آمده است و علی الظاهر نازدودنی و نارفتنی است، حادثه ای است طبیعی که از حق بودن کثیری از ادیان و محق بودن کثیری از دینداران پرده بر می دارد.

به بیان دیگر پلورالیسم عبارت است از قائل شدن به تباینی فروناکاستنی و غیرقابل داوری میان ادیان؛ یعنی تکثر و تنوع را به رسمیت شناختن و به تباین فروناکاستنی و قیاس ناپذیری فرهنگ ها و دین ها و زبان ها و تجربه های آدمیان فتوی دادن و از عالم انسانی تصویر یک گلستان پرعطر و رنگ داشتن.  

پلورالیسم، آنگونه که سروش معتقد است، در دو حوزه مهم قابل طرح است : یکی حوزه دین و فرهنگ و دیگر حوزه جامعه؛ کسانی که پلورالیسم دینی و فرهنگی را پذیرفته اند پلورالیسم اجتماعی را هم گردن می نهند. پلورالیسم در حوزه دینی عبارت است از دست کشیدن از مدعیات انحصارگرایانه و پذیرفتن این امر که همه ادیان می توانند مایه رستگاری، رهائی و کمال پیروان خود شوند. (در اینجا دین به عنوان یکی از مهم ترین عناصر فرهنگی لحاظ شده است.) پلورالیسم در حوزه اجتماع عبارت است از شرایط و چگونگی تشکیل یک اجتماع پلورالیستیگ.

پلورالیسم دینی در واقع راهی است برای ایجاد صلحی پایدار در عالم چنانکه جان هیک معتقد است» تا میان ادیان صلحی نرود میان آدمیان صلحی پدید نخواهد آمد و میان ادیان صلحی نخواهد رفت مگر اینکه این معنا مورد تصدیق قرار گیرد که ادیان مختلف واکنش های مختلفی هستند به آن حقیقت نهائی و الوهی که ما خداوند می نامیمش »

افزودن جدید
نوشتن نظر
نام:
ایمیل:
 
عنوان:
قالب نوشته:
[b] [i] [u] [url] [quote] [code] [img] 
 
 
:angry::0:confused::cheer:B):evil::silly::dry::lol::kiss::D:pinch:
:(:shock::X:side::):P:unsure::woohoo::huh::whistle:;):s
:!::?::idea::arrow:
 
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."