يكشنبه, 01 بهمن 1385 05:32 |
تعداد بازدید :5610 |
در سن ما جنس مخالف خيلي برايمان جذابيت دارد و دوست داريم كه در باره آن اطلاعات داشته با شيم و بيشتر بدانيم واين حق ماست و هيچ كار بدي هم نيست كه با آنها دوست باشيم و حرف بزنيم. ارتباط براي ما انسان ها مثل نفس كشيدن است كه بدون آن نمي توانيم زندگي كنيم . اما چگونگي آن خيلي مهم است . چون مي تواند نتايج خيلي خوب يا خيلي بدي به بار بياورد . راه هاي مختلفي براي برقراري ارتباط وجود دارد مثل ايميل، تلفن و ... ولي گاهي اين راه ها دردسر ساز مي شوند. چون كه ما بلد نيستيم كه چطور درست از آنها استفاده بكنيم و يك ارتباط صحيح و سالم برقرار كنيم. مثلا بعضي ارتباطات تلفني پنهاني با يك فرد خاص باعث اين مي شود كه ما با خانواده خود مشكل پيدا كنيم . يا به آن فرد خيلي وابسته بشويم ودر نهايت آن قدر ذهن ما را مشغول به خودش مي كند كه ديگر تمركزي برايمان باقي نمي گذارد تا درس بخوانيم يا كار جدي ديگري انجام بدهيم؛ يا گاهي از يك حرف ساده برداشت اشتباهي مي كنيم و آن قدر آن موضوع را در ذهنمان مي پرورانيم وبه آن شاخ و برگ مي دهيم كه كاملا از واقعيت دور مي شود و تبديل به يك مسئله بغرنتج وپيچيده مي گردد. پس مي بينيم كه با يك ارتباط نادرست ممكن است زندگي ما از جريان اصلي خودش خارج شود كه اين اصلا به نفع ما نيست . پس حالا چه مي توانيم بكنيم تا يك ارتباط سالم و بدون وابستگي و درگيري ذهني و عقب ماندن از درس و زندگي داشته باشيم؟
اول خوب است هدفمان از برقراري ارتباط با ديگري را مشخص كنيم كه اين اولين و مهمترين قدم براي ايجاد يك رابطه دوستانه است . اگر من فكر ونيتم فقط وفقط تعالي شخصيت خودم و دوستم و تمام اطرافيانم باشد؛ طرز نگاهم به فرد مقابل خيلي فرق مي كند و اگر من با اين نيت پيش بروم آن فرد هم نسبت به محبت من سوء برداشت نمي كند . بعد از آن نوبت به شناخت افراد مي رسد . گاهي اوقات ما با مشاهده ي ظاهر يك فرد، عاشق تيپ و قيافه و جذبه ي او مي شويم. ولي آيا اين ها مي تواند ملاك خوبي براي عشق و محبت ما باشد؟ بدون اين كه حتي كلمه اي با فرد حرف زده باشيم ازاو خوشمان بيايد؟ بهتر است اندكي ظاهر بيني را كنار بگذاريم و بيشتر به باطن افراد توجه كنيم تا تصميمات عاقلانه تري در رابطه با انتخاب دوست بگيريم. اما شايد بگوئيم كه محيط اجتماع بد است. اگر من هم اين گونه فكر كنم ديگران اين طور نيستند بنابراين باز هم تنها راه ارتباطات پنهاني و خياباني است . اما اگر ما واقعا به نيتمان صحيح خود، اعتقاد قلبي داشته باشيم، بايد آنگونه عمل كنيم كه پدر و مادر و اطرافيانمان ببيند كه مي شود ارتباط سالم داشت و در عين حال صميمي بود؛ آنگاه به ما اعتمادخواهندكرد؛ بايد بدانيم تا ما خودمان را حقيقتا تغيير ندهيم، نمي توانيم انتظار تغييردادن ديگران را داشته باشيم. مورد ديگري كه مي تواند به مسئله ي ارتباط پسرهاودخترهاكمك قابل توجهي بكند، ارتباط صميمانه و دوستانه با پدر و مادرمان است. طبق تجربه ي شخصي خودم، اصولا كساني كه با پدر ومادرشان دوست هستند در ساير ارتباطاتشان نيز متعادل تر عمل مي كنند و مشكلاتشان نيز راحت تر حل مي شود و نيازي به ارتباطانت پنهاني و دور از چشم ديگران نيز ندارند. فكر مي كنم مواردي كه در بالا ذكر شد براي داشتن يك ارتباط سالم با همه ي افراد جامعه مان كمك موثري باشد.
|