سياست و پرسشهاي يك جوان-3 چاپ
مقالات شما
پنجشنبه, 05 مهر 1386 13:03
تعداد بازدید :5318
اگر سياستهاي بشري نتوانسته اند كاري براي بهبود اوضاع دنيا انجام دهند، پس چه عاملي مي تواند دنيا را درست كند؟ آيا بايد منتظر بمانيم تا دنيا از اين كه هست خراب تر شود؟ حس مسئوليتمان كجا است؟ آيا خدا مي تواند كاري بكند؟ اگر مي تواند چرا بشر را نجات نمي دهد؟ در جستجو به دنبال پاسخ با نوشته هايي از "شوقي ربّاني" روبرو شدم كه اتفاقات دنيا را تحليل كرده بودند. آنچه فهميدم را با شما در ميان مي گذارم.

اول مي خواهم يك حقيقت جالب را برايتان بگويم. فكر مي كنيد چطور مي شود ناكارآمدي سياستهاي دنياي امروز(موضوع بحث مقاله ي اوّل) را تأثير مثبت اديان بر جهان(موضوع بحث مقاله ي دوم) دانست و اين دو را مستقيماً به هم ربط داد؟!

يك نظريه مي گويد كه تمام اتفاقاتي كه در دنيا مي افتد، چه خوب و چه بَد، همه در راه رسيدن به صلح است! انگار خدا بدون اين كه ما بفهميم تمام فعاليت هاي ما را زير نظر دارد و رهبري مي كند! امّا چطور مي شود اين همه جنگ و نا امني، سردرگمي و نااميدي، فقر و بيماري و... به آرمان ديرينه ي صلح كمك كند؟ مگر نمي گوييم خدا مهربان است، پس چطور مي تواند چنين كاري بكند؟

بر طبق آن نظريه، براي رسيدن به صلح مراحلي هست. در ابتدا خدا براي اين كه بشر را هوشيار كند، پيامبران را به سويشان فرستاد، آن پيامبران سختي هاي زيادي كشيدند، اما بشر خيلي به حرف آنان گوش نكرد. و حالا خدا به بشر فرصت داده تا به راه راست برگردد. اين بدبختي ها همان فرصت است. آن قدر به بشر فرصت مي دهد تا همه ي دولتها هوشيار شوند و با هم پيمان صلح ببندند.

دنيا مثل برجي است كه پايه اش كج گذاشته شده، بايد اساس را درست كرد، بايد برج را خراب كرد و دوباره ساخت. اين همان چيزي است كه دارد در دنياي ما اتفاق مي افتد. بشر خودش با دست خودش ( و البته زير نظر خدا) آنچه را ساخته خراب مي كند تا بتواند از نو آن را بسازد.

در مرحله ي بعدي است كه نقش خدا و دين او پر رنگ تر مي شود. براي ساختن دنياي جديد، تعاليم او کمک می کنند. خداوند از طريق پيامبري به ما گفته كه مي خواهد همه ي دنيا با هم يك تمدّن تشكيل دهند، يك تمدن متحد كه تمام فرهنگ ها، نژادها، رنگ ها و ملت ها مي توانند آزادانه در آن زندگي كنند. بعد خداوند وسايل لازم و انرژي مورد نياز براي رسيدن به اين هدف را به بشر داده، دستورات لازم را داده و قول داده كه اگر ما به درخواست او پاسخ مثبت بدهيم، به ما كمك كند. بعضي از راهنمايي هايي كه كرده اين ها است:

1. تعصب و خرافات دور ريخته شود و جستجوی حقیقت جاي آن را بگيرد.

2. تعليم و تربيت براي همه باشد و اجباري شود.

3. حقوق همه ي انسانها مساوي باشد و بين حقوق زنان و مردان اختلافي گذاشته نشود.

4. از دين به عنوان وسيله اي براي آغاز جنگ استفاده نشود.

و راهنمايي هاي عملي تر:

5. يك مجلس قانون گزاري بين المللي ، قوانين لازم براي رفع نيازهاي بشري و ترميم روابط بين ملتها را وضع كند.

6. نيرويي براي اجراي آن قوانين به وجود آید و با همكاري پليس بين المللي قوانين را اجرا كند.

7. يك دادگاه جهاني براي حل اختلاف بين ملتها تشكيل شود.

8. يك زبان بين المللي براي ارتباط آسانتر همه ي ملتها تعيين شود.

9. نظام اقتصادي و پولي جهاني ايجاد شود.

10. يك نظام مطبوعاتي آزادانه و به دور از منافع قدرتها، نظرات را بنويسد.

11. منابع اقتصادي عادلانه بين همه تقسيم شود و بازار بين المللي تشكيل شود.

12. نيروهايي كه امروزه صرف دشمني و سودجويي مي شود، در سايه ي چنين نظام عادلي مي تواند صرف كارهاي بهتري شوند، مثل: توسعه ي اختراعات و صنعت، غلبه بر بيماريها، توسعه ي تحقيقات علمي، بالا بردن سطح سلامتي و اعتلاء فكر بشري، استفاده از منابع دست نخورده ي دنيا، طولاني شدن عمر انسان، ترويج اخلاق و روحانيات. (1)

اين است آنچه خدا براي آينده ي ما مي خواهد. اين است آنچه خدا براي آن پيامبرانش را فرستاد و اجازه داد براي رسيدن به آن سختي هاي طاقت فرسا را تحمل كنند.

هنوز يك سؤال هست كه بي پاسخ مانده: اگر قرار است نقشه ي خدا اجرا شود،يعني دنيا خراب شود و از نو ساخته شود، وظيفه ي يك انسان مسئول چيست؟ آيا نشستن و نظاره كردن فاجعه هاست؟ مسلّماً خير. اگر يادتان باشد گفته شد همه ي حوادث دنيا چه خوب و چه بد در راه رسيدن به صلح است. آنچه ذكر شد تنها توجيهي بود براي اين حقيقت تعجب آور كه بدبختي هاي دنيا براي رسيدن به صلح است. اما نقشه ي خدا يا بهتر بگوييم سياست خدا اين است كه هم بدبختي ها وجود داشته باشند و هم اتفاقات خوب. اين دو بايد با هم فعاليت كنند و صلح را فراهم كنند. فكر مي كنم يك انسان مسئول به جاي نشستن و نااميدي و يا كمك به ايجاد فساد بيشتر، به همنوعان خود كمك مي كند. در فعاليتهاي اجتماعي شركت مي كند، فعاليتهايي با هدف نگهداري از طبيعت، بالا بردن سطح بهداشت، سوادآموزي، حل اختلافات در محل، دلجويي از سالمندان، تربيت كودكان و .... هر فردي مي تواند با ابتكار خود بر اين ليست اضافه كند. يك فعاليت مهم ديگر هم هست و آن تربيت خودمان است، اين كه سعي كنيم هر روز در زندگي روحاني پيشرفت كنيم، قلب مهربان تر و پاك تري داشته باشيم، و حس كمك به همنوعان را بيشتر در خود پرورش دهيم، براي خوشبختي بشر دعا كنيم و بالاخره، يك عضو شريف جامعه باشيم.

پايان

(1) :تولد مدنيت جهاني، كتاب نظم جهاني بهايي، صص167-165

افزودن جدید
نوشتن نظر
نام:
ایمیل:
 
عنوان:
قالب نوشته:
[b] [i] [u] [url] [quote] [code] [img] 
 
 
:angry::0:confused::cheer:B):evil::silly::dry::lol::kiss::D:pinch:
:(:shock::X:side::):P:unsure::woohoo::huh::whistle:;):s
:!::?::idea::arrow:
 
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."