وقتي روزهدارم ناچارم سحر از خواب برخيزم. وقتي دعاهاي زيباي صيام را در سحرها ميخوانم و شيريني آن را ميچشم، مصمم ميشوم پس از اتمام ايام صيام نيز به سحرخيزي ادامه دهم، زيرا اكنون ميدانم دعا و مناجات در سحرها چه تأثير عجيبي دارد؛ به راستي كسي كه لذت مناجات در سحرگاه را نچشيده باشد خودش نميداند از چه موهبتي محروم است. حالا به خوبي معناي اين كلمات مباركهء مكنونه را درك ميكنم كه: «اي بندهء دنيا، در سحرگاهان نسيم عنايت من بر تو مرور نمود و تو را در فراش غفلت خفته يافت و بر حال تو گريست و بازگشت.»
آه كه چقدر بيانات الهي زيباست، چه از نظر لفظ و چه از نظر معني. چگونه ميتوانم پس از نوزده روز سير در اين دنياي زيبا، خواندن آيات الهي را در هر بامداد و شامگاه فراموش كنم؟ نه، هر لحظه منتظر آن فرصتم كه بتوانم براي مدتي اين دنياي مادي را فراموش كنم و در دنياي زيباي كلام الهي به گردش و تماشا مشغول شوم. «اِغْتَمِسوا في بَحْرِ بَياني لَعَلَّ تَطَّلِعونَ بِما فيهِ مِن لَئالِي الْحِكْمَهِ وَ الاَسرار» [1] وقتي روزهدارم ناچارم مدتي گرسنگي و تشنگي را تحمل كنم. اكنون ميدانم كسي كه هيچوقت غذاي كافي ندارد يا به آب كافي و سالم دسترسي ندارد، بايد چه حالي داشته باشد. ديگر نميتوانم در برابر مشكلات عالم انساني كه سبب رنج و عذاب انسانهاست، مانند فقر و آلودگي محيط زيست، خاموش بنشينم و فقط به زندگي شخصي خويش مشغول باشم. «امروز انسان كسي است كه به خدمت جميع مَنْعَلَيالاَرْض [2] قيام نمايد» وقتي روزهدارم ناچارم هر لحظه مواظب اعمال و افكار خود باشم كه مبادا بر خلاف رضاي الهي قدمي بردارم. پس اين كار ممكن است. وقتي نوزده روز امكان داشته باشد، در بقيهء روزهاي سال نيز ممكن خواهد بود. اكنون آموختهام كه نه تنها هر روز بلكه هر لحظه به حساب نفس خود رسيدگي كنم. «حاسِب نَفْسَكَ في كُلِّ يَوْمٍ مِنْ قَبْلِ اَنْ تُحاسَب» [3] وقتي روزهدارم غروب كه فرا ميرسد و ميبينم توانستهام به توفيق الهي به اطاعت احكامش موفق شوم چه لذتي ميبرم، حتي بيش از لذت افطار! آري، اكنون لذت اطاعت از دستورات الهي را بهتر درك ميكنم. چرا بعد از اين خود را از آن محروم سازم؟ نه؛ پس از اين هميشه به عشق الهي احكامش را اطاعت خواهم كرد. «اِعْمَلوا حُدودي حُبّاً لِجَمالي» [4] آري، چه ايام پربركتي است اين ايام صيام! مرا در صراط مستقيم الهي ثابتقدم نگهميدارد... آه، اما چه فايده؟ ميدانم چقدر فراموشكار و ضعيفم. ميترسم به تدريج همهء اين تصميمهايي كه گرفتهام سست شود و به زندگي روزمرهء خود برگردم... اما، نه. خودِ مناجات در سحرگاه، تلاوت آيات الهي در صبح و شب، قيام به خدمت عالم انساني، و اطاعت از احكام الهي مرا در اين مسير به پيش خواهد برد. به علاوه، صيام ديگر و صيامهاي ديگري نيز در پيش است. خدا را شكر.
|