نسبيت تا كجا؟ چاپ
مقالات شما
نوشته شده توسط مشتاق   
چهارشنبه, 07 مرداد 1388 13:08
تعداد بازدید :7041

 

 

وقتي حدود صد سال پيش فرضيه ي نسبيت انشتين مطرح شد، جنجالي در دنياي علم به پاشد و تحول عظيمي در گستره ي علوم مختلف پديد آمد. مفاهيمي مانند تبديل ماده به انرژي، وابستگي جرم جسم به سرعت آن و تعابيري مانند بعد چهارم براي مفهوم شناخته شده ي «زمان»، در ابتدا مفاهيمي دور از ذهن و مبهم مي نمود؛ اما رفته رفته جاي خود را در دنياي علم بازكرد.inestain

 

شايد نسبي بودن برخي از واقعيت هاو محسوسات عادي روزمره، قبلاً بسيار شناخته شده تر بود، مثلاً مفهوم تلخي و شيريني با آنكه واقعيتي كاملاً مسلّم و عادي و ساده هستند؛ اما به همان سادگي، نسبي بودن آنها نيز قابل درك است؛ مثلاً يك چايي با مقداري شكر در آن، ممكن است از نظر يك نفر، تلخ، از نظر ديگري، شيرين يا بيش از حد تلخ، يا بيش از حد شيرين باشد؛ حتی ممكن است يك نفر در موقعيت هاي مختلف از اين مفهوم ساده، تعبيرها و شناخت هاي متفاوتي داشته باشد؛ در حالي كه ماده ي اصلي آن ثابت است.

به همين صورت در مورد بسياري از واقعيت هاي ديگر مانند سردي و گرمي، راحتي، نور كافي، زمان طولاني، بعد مسافت و مفاهيم زياد ديگري از اين قبيل نيز، اين نسبيت وجود دارد.

اگر دقت كنيم، مي بينيم كه اين نسبيت حتی در پديده هاي اجتماعي نيز چهره خود را نشان مي دهد؛ مثلاً در مسائلي مانند:رفاه اجتماعي، آرامش، خشونت، پيشرفت اقتصادي، آزادي و دموكراسي. هر چند بشر براي رهايي از بند اين نسبيت فراگير، گاهي قراردادهايي را براي خود تعيين مي كند، مثلاً حد مطلوب رفاه اجتماعي را برخورداري از امكانات خاصي تعريف مي كند؛ يا براي رشد اقتصادي معيارها وشاخص هايي را مشخص مي كند؛ اما گذشته از يكسان نبودن اين معيارها و تعريف ها در زمان ها و مكان هاي مختلف، از نظر ماهيتي نيز مسئله ي اصلي همچنان باقي است.

در همه ي مواردي كه ذكر شد اين نسبيت به آساني قابل درك است؛ اما آيا دين و حقايق روحاني و ديني در وراي اين نسبيت قراردارند، يا آنها نيز مانند همه ي موارد ديگر نسبي هستند؟ به اعتقاد من، تا آنجا كه به انسان مربوط مي شود، دين و حقايق ديني نيز نسبي هستند؛ حتی منسوب بودن دين به خداوند نيز نمي تواند آنرا از شمول اين نسبيت رها سازد و فراتر برد؛ زيرا اولاً ساير پديده هاي مذكور، از جسماني و عقلاني و اجتماعي نيز منسوب به خداوند هستند و در اين عالم چيزي وجود ندارد كه منسوب به خداوند نباشد. ثانياً دين و حقايق ديني در ارتباط با ادراكات و شناخت هاي انسان براي ما مفهوم پيدا مي كند و چون ادراكات و شناخت هاي ما محدود و نسبي است؛ به همان صورت، حقايق ديني نيز به طور نسبي درك، بيان و شناخته مي شوند. اگر قطعيتي نيز در اين حيطه وجود داشته باشد، وراي شناخت و درك انسانها است و آنچه ما از دين مي توانيم دريافت كنيم، نسبي است.

اين نسبيت از نقطه ي ابتدا شروع مي شود، يعني در تعريف ديندار و بي دين يا مؤمن و غيرمؤمن. در اين مورد نيز اگر چه قرارداد هايي در اديان مختلف وجود دارد، مانند غسل تعميد در مسيحيت و ذكر شهادتين در اسلام؛ اما اين ها نيز قرارداد هايي مانند همان قرارداد هاي ذكر شده در موارد اجتماعي است و قطعيتي براي ايمان يا عدم ايمان ايجاد نمي كند و اصل ماجرا همچنان در جاي خود باقي است. البته در اين مورد خاص، اين عدم قطعيت، يك فايده ي اجتماعي هم دارد و آن اينست كه نمي توان به اين سادگي حكم به عدم ايمان كسي داد كه گاه اين حكم مي تواند عواقب زيادي را داشته باشد. از طرف ديگر مي توان گفت كه دينداري يك طيف گسترده است كه نمي توان تعيين كرد چه كسي در كجاي اين طيف است.

مورد بعدي، اعتقادات روحاني است؛ مثلاً بحث لزوم شناخت خداوند و عدم امكان شناخت خدا در همه ي اديان وجود دارد و نشاني از نسبيت اين اعتقاد اساسي ديني در همه ي اديان يافت مي شود. همينطور است در مورد ساير اعتقادات روحاني مانند: حيات اخروي، مقام اولياء و انبياء، صفات الهي و موارد بسيار ديگري از اين قبيل. حتی در صفات پسنديده و فضائل روحاني نيز اين نسبيت سرايت دارد؛ صفاتي مانند: صداقت، شجاعت، امانت، عدالت و انصاف، عفت و پاكدامني، شرافت و عزت، سخاوت و بخشش و ..... اين بدان معنا است كه مفهوم عملي اين صفات ممكن است به مرور زمان تفاوت هايي را پيدا كند. مسلم است كه اين تفاوت ها تدريجي بوده و به درك متعالي تري از آن مفهوم مي انجامد و نيز واضح است كه ماهيت اصلي آن مفهوم تغيير اساسي نمي كند.

با درك اين نسبيت، شايد بهتر بتوانيم درك كنيم كه چرا در اديان الهي كه از يك منشأ سرچشمه مي گيرند، حتی در مفاهيم روحاني نيز تفاوت هايي وجود دارد، هر چند همه مصدِّق يكديگر و در اصول اساسي مشتركند. با آنكه اديان الهي حقايق روحاني واحدي را بيان مي كنند؛ به صورت نسبي از ديدگاه خاص خود و مطابق با شرايط و استعداد و تواناييهاي انسان در هر زمان، حدود و زواياي خاصي از اين حقيقت واحد را در معرض ديد انسانها قرار مي دهند. به همين دليل تفاوت هايي را مي توان حتی در اصول روحاني ثابت در همه ي اديان يافت.

اگر با وسعت نظر و ديدي مثبت به اين تفاوت ديدگاه ها نگريسته شود؛ علاوه بر اين كه يكسان بودن حقيقت اصلي بهتر درك مي گردد، از بررسي زواياي مختلف اين ديدگاه ها، حقايق متعالي بسياري كشف مي گردد. اين امر مي تواند عاملي مؤثر در سازش پذيري اهل اديان مختلف با يكديگر و محبت و مدارا و همفكري و همكاري ميان آنان باشد. متأسفانه گاه عدم دقت در اين مسئله باعث گرديده است كه اختلافات زيادي در ميان اهل اديان به وجود آيد.

اميدوارم كه با دقت و توجه بيشتر در عمق مفاهيم ديني، اين اختلافات رفع گردد و بتوان حقايق را از جنبه هاي مختلف مشاهده كرد و در نهايت محبت و الفت و اتحاد در جهت سعادت عالم انساني كوشش نمود.

 

افزودن جدید
نوشتن نظر
نام:
ایمیل:
 
عنوان:
قالب نوشته:
[b] [i] [u] [url] [quote] [code] [img] 
 
 
:angry::0:confused::cheer:B):evil::silly::dry::lol::kiss::D:pinch:
:(:shock::X:side::):P:unsure::woohoo::huh::whistle:;):s
:!::?::idea::arrow:
 
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.
جوان  - بسیار عالی |1388-5-18 13:50:00
خیلی عالی و زیبا بود. من هم فک می‌کنم یکی
از راه حل‌های رفع تعصبات و
مشکلات دیگر، نگاه کردن از دید نسبیت
است.
مشتاق  - نظر |1388-5-14 02:15:02
لطفاً اگر در مورد مطالب مقاله نظري داريد،
حتماً بيان كنيد؛ چون خيلي دوست دارم بدانم
ديدگاهم در اين مورد، تا چه حد درست يا اشتباه
است.

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."