آمار سایت

مندرجات : 721
تعداد نمایش مندرجات : 8789272
بازديدکنندگان : 7080688

قسمتهای سایت

مقالات شما
خواندنیها

عضویت در خبرنامه

مقاله های ارسالی

لزوم وجود اديان
در اصطلاحاتي كه به كار مي بريم دقت كنيم
دروغ فتنه انگيز
پرتو اميد
جواهر وجود انسان
درد دل
ارزش زندگي و جنگ
قاچاقچي بيداردل
حيات نسل جوان ازديدگاه اخلاقي
چرا نماز می خوانیم؟
دین و علم
علم حقيقي
شاه کلید موفقیت
تجمل : راحتی یا اسارت؟
کدام مهمترین بود؟
نظري به توافق علم و دين
علم به تنهايي؟
یک اتفاق ساده
آسمانهانشانه ی بزرگی من است...
محبت
اکسیر
وحدت ادیان، امّا چگونه ؟
آیا علم می تواند خلاء روحانی ما را پر کند ؟
آمال
مهرجانان
نور رو پيدا كرديد؟
شيك بپوشيم اما....
دین و دنیای جدید
آرسنال 6- لیورپول3
شهرخالي است زعشاق
توانسانی یاشیطان؟
شعرفاصله
دین گریزی
درزيرآفتاب
خودتان بخوانید
به نام دوست دارانسان ها
سياست و پرسشهاي يك جوان-2
مهرانورازآن کشوردرخشید
نهایت ظلمت وبدایت نور
ردپا
همچون خدا
زندگی شیرین است
پائیز
ازکجاآمده ام ، آمدنم بهرچه بود؟
یگانه پرستی در دیانت بهایی
گفتگويي باخودم درايام صيام
راه حقیقت
رازونياز
قانون سوم نيوتن يامسيح؟
عشق آفرينان لحظه ها

مطالب خواندنی از منابع دیگر

سياست و پرسشهاي يك جوان-2 چاپ پست الكترونيكي
پنجشنبه, 05 مهر 1386 13:01
تعداد بازدید :5517

آيا خدا واقعاً مي تواند كاري بكند؟ اگر مي تواند چرا بشر را از بدبختي نجات نمي دهد؟ آيا كسي كه ادّعا مي كند به فكر آسايش تمام مردم دنيا است، تنها كاري كه براي نجات بشر مي كند، دعا خواندن است؟ آيا اگر به خدا رو آوريم، مشكلاتمان حل خواهد شد؟

چند روز پیش سالگرد شهادت حضرت باب، پيامبر دين بابي و مُبَشِّرِ حضرت بهاءالله، بود؛ همان روزي كه حكومت قاجار، ايشان را تيرباران كرد. موقع تيرباران اتفاق جالبي افتاد. وقتي كه سربازان 750 گلوله به طرف حضرت باب و همراهشان كه از ديواري آويزان بودند شليك كردند، فضا از دود سياه شد. وقتي دودها فرونشست مردم ديدند همراه حضرت باب سالم روي زمين ايستاده، طناب پاره شده و حضرت باب نيستند. مردم فرياد زدند كه باب غائب شد. گلوله ها طناب را پاره كرده بود. وقتي مأموران جستجو كردند، حضرت باب را در اتاقشان پيدا كردند. مي دانيد چرا اين اتفاق افتاد؟ حضرت باب به اين سوال پاسخ دادند. فرمودند كه تا سخنانشان تمام نشود كسي نمي تواند جلوي ايشان را بگيرد. و آنگاه مشغول گفتن مطالبي به كاتب وحي خود شدند.

وقتي مي خواستند حضرت مسيح را به صليب بكشند، مقداري خار بر سر مباركش گذاشتند. حضرت فرمود كه اين تاجِ سلطنتِ من است. حاضرين در آن روز به اين سخن خنديدند. امّا سيصد سال بيشتر طول نكشيد كه امپراتور روم مسيحي شد. چقدر كليسا ساختند و با چه احترامي از حضرت مسيح ياد كردند. مسيحيان از لحاظ علمي و فرهنگي بسيار پيشرفت كردند، دانشگاه ها ساخته شد، بهداشت پيشرفت كرد و ....

حضرت محمد در دوران زندگي خود در مدينه، در ميان اعراب جاهل، حكومت اسلامي كوچكي به وجود آوردند. پس از چند قرن، اوضاع تغيير كرد. گستره ي سرزمين هاي مسلمانان زياد شد. همان اعراب جاهل سرآمد علم در تمام دنيا شدند، در اروپا كتاب هاي دانشمندان مسلمان تدريس شد و تمدّن اسلامي باعث پيشرفت مردم گردید و ...

آيا تمام اين موفقيت ها اتفاقي بوده است؟ فكر مي كنم زمانی که تاج خار روی سر حضرت مسيح بود، ایشان روزهاي پيشرفت تمدن مسيحي را مي ديدند. ايشان مطمئن بودند كه كاري كرده اند كه سرانجام وضع دنيا را بهبود مي بخشد. والّا چه دليلي داشت كه اين همه سختي را تحمل كنند؟ حضرت محمد حكومت مدينه را تشكيل دادند، اما از همان زمان مي دانستند كه در آينده چقدر گستره ي سرزمين هاي مسلمانان زياد مي شود. البته ايشان مسلّماً به آن حكومت ظاهري و كوچك دل خوش نبودند، در پي تصرف زمين هاي زياد هم نبودند، مي خواستند قلوب را تصرف كنند، مي خواستند بشر را از بدبختي نجات دهند. حضرت باب كه قدرت داشتند زمان تيرباران خود را تغيير دهند، آيا نمي توانستند از كشته شدن خود جلوگيري كنند؟ نمي توانستند يك شَبه دنيا را پر از عدل و داد كنند؟ چرا بر مردم حكومت نكردند؟ شايد هم واقعاً حكومت مي كرده اند، چه كسي هست كه بتواند چشم خود را بر بيش از هفت ميليون بهايي كه امروزه براي حضرت باب زيارتنامه می خوانند، ببندد و نداي آنها را نشنود كه مي خواندند:

"اَشهَدُ أَنَّ بِكَ ظَهَرَت سَلطَنَةُ اللهِ وَ اقتِدارُهُ وَ عَظَمَةُاللهِ وَ كِبريائُهُ" (1)

ترجمه: شهادت مي دهم كه به وسيله ي تو ظاهر شد سلطنت خدا و اقتدار او و عظمت خدا و كبرياي او.

فكر مي كنم پشت همه ي اين ماجراها -يعني ظهور پيامبران، سختي ديدن آنها و سرانجام پيروزي تمدّني كه دين آنها به وجود مي آورد- سياستي پنهان باشد كه با آنچه امروز ما به اسم سياست مي شناسيم ، فرق كند. شايد خدا دارد دور از چشم ما كارهايي مي كند!

ادامه دارد...

(1) : ادعيه حضرت محبوب،ص88

افزودن جدید
نوشتن نظر
نام:
ایمیل:
 
عنوان:
قالب نوشته:
[b] [i] [u] [url] [quote] [code] [img] 
 
 
:angry::0:confused::cheer:B):evil::silly::dry::lol::kiss::D:pinch:
:(:shock::X:side::):P:unsure::woohoo::huh::whistle:;):s
:!::?::idea::arrow:
 
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."

 

اعلانات

1-آدرس سایت: http://www.javanim.org 

 

همچنين خود جوانان عزيز بايد در پرورش و اصلاح مفاهيمي كه به نظرشان ناقص يا نادرست است اقدام كنند؛ البته با رعايت ادب و احترام نسبت به نويسنده يا هر فرد يا گروه ديگري؛ تا انشاء الله مطالبي كه مطرح مي شود آموزنده و مفيد باشد

2-ارسال عكس: دوستان عزيز مي توانندعكس هاي مناسب اين سايت را ازطريق ايميل زيربراي ما ارسال نمايند.عكس ها توسط خودشما تهيه شده باشد:

lover.loyal@gmail.com

3-مقالات وخواندني هاي مناسب رااز طريق «ارسال نوشته هاي شما» براي ما ارسال نماييد.درج يك خواندني از منبعي ديگر در اين سايت به معناي تأييد صحت آن مطلب يا تأييد منبع آن نيست؛ بلكه هدف، صرفاً توجه به مواردي است كه ممكن است وجود داشته باشد و استمداد از افكار و ايده هاي جوانان در جهت رفع مشكلات احتمالي و استفاده از امكانات و موقعيت هاي مثبت اجتماعي

 

4- لطفاً مقالات و مطالب خواندنی خود را که مناسب این سایت می دانید از طریق گزینه ی ارسال مطالب فوق برای ما ارسال دارید تا در سایت منتشر گردد و مورد استفاده ی همه ی کاربران قرار گیرد. 

5-مطالب جوانیم و نظرات و دیدگاه های دوستان را از طریق صفحه ی فیس بوک جوانیم با آدرس زیر دنبال نمایید:

facebook.com/javanim 

oruspu numarasi canli sohbet numaralari sohbet hatlari telefonda sohbet telefonda sex sohbet numaralari arac muayene dava sorgulama trafik ceza sorgulama isimden numara sorgulama bilinmeyen numaralar