|
از يكي ا‍زچهار راههاي شرق طهران رد مي شدم؛ ديدم دختر و پسري نوجوان روبروي هم ايستادن و با چشماي پاك و معصومشون به هم نگاه مي كنن . نمي دونم چي مي گفتن ولي نگاهشون هم عاشقونه بود و هم معصومانه . تو اون خيابون اين تيپ دخترا و پسرا زيادن . ازشون كه رد شدم تو دلم گريه ام گرفت . با همون حال با خدا حرف زدم. خدايا دل پاك اين جوونا داره له مي شه ؛ كسي به دادشون نمي رسه. نه پدر و مادرا، نه بزرگاي پر مدعا ! خدايا اين همه دل پاكي كه روز به روز دارن تيره مي شن يعني لياقت اينو ندارن كه از يه راه راست و درست عاشق بشن؟ چقدر از اين دختر و پسرا كه خسته از نامهربوني خونه و خسته از ريا و دروغ بزرگان جامعه ، تو خيابونا لباسهاي عجيب مي پوشن و با آرايشهاي غريب، به دنبال يه ذره محبت واقعي، سعي در جلب توجه هم سن و سالاشون مي كنن!...
خدايا بد جوري دلم گرفته! من خودم دو تا دختر دارم. فكر آيندشونم؛ من جمله تو فكرم كه عفيف بمونن و به موقعش دو تا پسر پاك و خوب گير بيارن كه همديگرو بخوان و اون طوري كه رضاي توست خوشبخت بشن . ولي، ولي دخترا و خواهراي ديگم چي؟ همونا كه تو خيابونا و اين خونه و اون خونه اسيرن و آواره و گيج و كسي رو هم ندارن و نمي دونن عواطف و احساسات و همه چي شونو به كي بدن! آيا اون دو تا نوجوون سر چهار راه تا 20 سالگي هم همينطور مي مونن و آنطور معصومانه به هم نگاه مي كنن!؟ يا اينكه هر كدوم تو اين سالها با ديدن چشمهاي مست ديگه ، هر روزي دنبال كسي خواهندرفت و هر شب يه ياري خواهند داشت؟ من از اين عاطفه هاي له شده زياد ديدم. خدايا چه طوري به اين عزيزامون كه دارن جلوي چشممون پر پر مي شن بگيم كه عاشق شدن خيلي مقدس تر از اين حرفاست و شرطش وفا و پاكي و خلوصه و اينكه بايد عهد بست تا آخر عمر با هم بود و خيانت نكرد. والا اين چيزي كه اسمشو عشق گذاشتن از چاله در اومدن و به چاه ديگه افتادنه. خدايا چه طوري به اون دو تا و اون دو تاهاي ديگه بگيم كسايي هستند كه عاشق اونا و سرنوشتشونن و دلشون مي خواد اونا از نظر فكر و جسم و عواطف و روح خوب رشد كنن و به موقعش عاشق بشن ، ازدواج كنن و با يه زندگي خوب و عفيف ، دنيا رو چون بهشت كنن. مي دونم باورشون نمي شه، چون دنيا رو نااميدي و غم و ريا و دورويي و ناپاكي و دروغ پركرده. حالا اون دو تا نوجوون سر چهارراه كه خوب بودن و هنوز اول راهشون بود؛ ولي بعضي جووناي بزرگتر رو ديدم كه متأسفانه به سيم آخر زده ان. حتي دخترايي رو ديدم كه مثل لاتها حبت مي كنن و حرفاي ركيك مي زنن؛ به طوري كه در عين اينكه به خاطر آيندشون دلم خونه، ولي نمي تونم پنهان كنم كه از بعضياشون مي ترسم؛ چون خيلي غرق شدن و نمي خوان خودشونو نجات بدن. امان از غفلت پدر و مادرا و امان از ظلم مدعيان فرهنگي و سياسي جامعه! شايد با ديدن بعضي از جوونا كه وضع ظاهري و فرهنگي شون بهتره بگيم خوب همه جوونا كه تو خيابوني نشدن . آره درسته، ولي بريد زندگي ها رو نگاه كنيد ؛ چند درصد از همون جووناي سر به راه كه خرشون از پل گذشته ، مي دونن از زندگي چي مي خوان!؟ چند تاشون برنامه ريزي كردن كه وقتي بچه دار شدن ؛ بچه هاشونو چه طوري بزرگ كنن كه مثل سيل جووناي بي گناه و گيج و محبت نديده ، تو خيابونا و جاهاي خلوت اسير و دربدر نشن؟ عزيزان اگه قراره تو اين زمين به زندگي ادامه بديم بايد خوشبختي رو بين همه تقسيم كنيم . خدايا تو بارها گفته اي كه همه رو پاك آفريدي . من مطمئنم كه نوجوونا و جوونا پاك آفريده شدن . پس كمك كن كه خود اين جوونا ، هم خودشون و هم بزرگترا رو نجات بدن. آخه بزرگترا بريدن و فلج شدن. واسه اين زمين سياه فقط يه مشت دل جوون مونده كه هنوز سياه سياه نشده و اگه قدر خودشونو بدونن مي تونن هم خودشونو و هم بزرگترا رو نجات بدن و بغض گلوي همه رو بتركونن تا با هم يه دل سير گريه كنيم و بعدش دست به هم بديم تا خنده از ته دل رو تجربه كنيم. دلم مي خواست به اون دو نوجوون سر چهار راه بگم دوست داري عشقت دو سه سال ديگه در آغوش كسي ديگه باشه و عواطفت له بشه و گيج تر از سابق به سيم آخر بزني و تا مرز از دست دادن گوهر دل و جان و جسمت به آخر خط برسي؟ نمي خواهيد شادي رو قسمت كنيم؟ به عشقامون وفا كنيم؟ تو شادي و غصه و غم هم شريك باشيم؟ نمي خواهيد پاك بمونيم، پاك عاشق بشيم و عاشق باشيم ، پاك زندگي كنيم؟ نمي خواهيد با ظاهر خوب و باطن پاك و اخلاق خدا پسند ، هميشه محترم و منيع و سربلند باشيم؟ مي دونم به تو بي رحمي شده ، ولي مي شه مخالف سيل بي رحمي روزگار شنا كرد و به سرچشمه رسيد . خدا ما رو دوست داره ، عاشق ماس، اما مي خواد كه ماها با اراده هاي آهنين خودمون به سمت سرچشمه بريم تا كه با سعي و تلاش خودمون ، خودمونو دوباره خلق كنيم . مي دونم طلب كاريد ولي مي شه اين دفعه طلبمونو ول كنيم، فداكاري كنيم ، دست هم رو بگيريم ، هم خودمون زنده بشيم، هم پدر و مادر بدبختمونو كه اونا هم اسيرن ، نجات بديم. چونكه مي گن نيروي جوون مي تونه عالمي رو عوض كنه ، مي تونه غرور ظالماي اين ويرونه رو له بكنه، مي تونه ظالما رو كيش و مات بكنه ؛ به اونا نشون بده كه خدا شاهد و ناظره كاراي همس. به اونا نشون بده كه مي خواد به دست جووناي بي گناه دنياشو دوباره از نو بسازه . اون مي خواد به ظالمايي كه ازش سر پيچيدن ، دوباره نشون بده كه زمين مال همس، براي عاشق شدن ، براي صلح و صفا ، براي نابودي رنگ و ريا ، براي مقام والاي شما.....
|
