از ویژگی های برجسته تعالیم اجتماعی آیین بهایی ، توجه به جامعه و مسیر پیشرفت آن در عین احترام گذاشتن به فردیت و آزادی های فردی است . به دیگر زبان دیانت بهایی نه نظامی صرفا فردگرا نظیر انظمه دمکراتیک و بورژوایی غربی را توصیه می کند و نه به نظامهای جامعه گرایی چون نظامهای مارکسیستی مشروعیت می دهد . فرد و جامعه بر اساس تعالیم بهایی هر کدام جایگاه و منزلت رفیع خود را داشته و هیچ یک مانع پیشرفت دیگری نمی شوند . بر همین مبنا دیانت بهایی بسیاری از آزادی های فردی افراطی را همانقدر محکوم می شمرد که عدم آزادی های ضروری بشری را .
با این مقدمه وارد مبحثی می شوم که مدتی است ذهن مرا به خود مشغول داشته است . دوست دارم بدانم دیانت بهایی به عنوان یک ایدئولوژی نوین جهانی که مدعی داشتن تعالیمی نجات بخش برای اصلاح عالم انسانی است چه نظرگاهی نسبت به مسئله همجنسگرایی دارد . در چند دهه اخیر و در زمان رسالت الهی دیانت بهایی این مسئله به شکلی جدیدی در جهان انعکاس یافته است . به گونه ای که امروز تقریبا در هر کشوری جنبش های حامی آزادی همجنسگرایان فعالیت می کنند و بسیاری از کشورهای غربی رسما ازدواج این افراد را به رسمیت شناخته اند . پس به آسانی می توان در یافت که مسئله خیلی با گذشته تفاوت دارد و شاید اصلا صورت مسائله به کلی تغییر یافته است . امروز هیچ همجنسگرایی خود را یک گناهکار و فاسق نمی داند بلکه به عنوان یک اقلیت جنسی مدعی حقوق خود به عنوان یک انسان است . سوال اینجاست که آیا دین و دین گرایی می تواند با همان موضع سنتی قبل یعنی شیطانی خواندن همجنسگرایی و مشخص کردن مجازات برای لواط و مساحقه پیش رود ؟ اگر چنین است آیا به راستی چنین موضعی خواهد توانست جوابگوی عمق فاجعه ای شود که در قرن اخیر در حال رخ دادن است ؟ یک بار دیگر با این واقعیت روبرو می شویم که تعالیم ادیان پیش آنقدر کهنه شده است که در عصر ارتباطات مورد استفاده قرار گیرد و اینجاست که بار دیگر عالم انسانی نیازمند تعالیم بهایی و دارویی شفابخش آن می شود . همجنس گرایی در گستره تاریخ در طول تاریخ به همجنسگرایی کمتر به دیده یک گرایش جنسی و یک اختلال در طبیعت انسانی نگاه می شده است و عموما همجنسگرایی به عنوان یک میل شهوانی در انسان تلقی می شده است و به همین دلیل همواره در ردیف گناهانی چون زنا و فحشا قرار می گرفته است . با این حال تحقیقات پژوهشگرانی چون دیوید لوی ، در عرصه زیست شناسی و محققانی از قبیل زیگموند فروید در زمینه علوم روانی توانست دلایل بیولوژیکی و روانشناختی فراوانی را که می توانند در بروز گرایشات همجنسگرایانه دخیل باشند معرفی کرد . هر چند به دلایل گوناگون ایرادات مختلفی به آزمایشات انجام شده توسط این دانشمندان وارد است ؛ با این حال میتوان این ادعا را ثابت شده پنداشت که همجنسگرایی حالتی نیست که انسان صرفا از روی شهوت و میل جنسی بدان روی آورد تا اوایل قرن بیستم بسیاری از کشورهای جهان همجنسگرایی را در رده جرایم اجتماعی می شمردند . با این حال نتایج تحقیقاتی که آنها را معرفی کردیم موجب شد تا بسیاری از دولت های غربی در قوانین خود تغییر ایجاد نمایند و همجنسگرایی به عنوان یک گرایش جنسی اقلیت در جامعه به رسمیت بشمارند . با این حال هنوز 83 کشور جهان که 23 کشور آن ها مسلمان هستند با این موضوع شدیدا مخالف اند همجنسگرایی در ادیان قبل تقریبا همه ادیان معروفی که می شناسیم همجنسگرایی را یک گناه تلقی کرده و برای مرتکبین آنها مجازات هایی را نیز در نظرگرفته اند . در اوستا آمده است : پس آنگاه اهریمن همه تن مرگ بیامد و به پتیارگی گناه نابخشودنی لواط بیافرید . در قرآن نیز عاقبت قوم همجنسباز لوط ( که کلمه لواط از نام آن قوم اخذ شده است ) عذاب الهی به صورت باریدن سنگ بر سر لوطیان ذکر شده است . امروزه علمای اسلامی بر نوع مجازات لواط و مساحقه اختلاف نظر دارند اما همگی با نفس مجازات این افراد موافق اند . بر طبق قانون مجازات های اسلامی جمهوری اسلامی ایران لواطی که به وسیله 4 شاهد عادل و یا در نتیجه 4 بار اقرار مرتکبین به زنا اثبات شود ، مجازات اعدام را برای مرتکب این جنایت زمینه ساز می گردد . ماده ١٢٩ قانون مجازات اسلامی نیز همجنسگرایی زنان را جرم محسوب كرده و مجازات آن را ١٠٠ ضربه تازیانه مقرر کرده است. هرگاه مساحقه (همجنس گرایی زنان) ٣ بار تکرار شود، در مرتبه چهارم «حد» آن اعدام است در یهودیت و مسیحیت نیز دیدگاهی مشابهی نسبت به همجنسگرایی وجود دارد . البته برخی کلیساهای مسیحی در سالهای اخیر با یک تغییر 180 درجه ای ازدواج همجنسگرایان را به رسمیت می شناسند . کلیسای آنگلیکن نیز که یک کلیسای متجدد مسیحی است در حال حاضر یک اسقف همجنسگرا دارد . دیانت بهایی و نگرش به همجنسگرایی بند 107 کتاب مستطاب اقدس غلمان یا رابطه جنسی میان مردان را رد کرده است . در تبیین این حکم از حضرت ولی امرالله می خوانیم : مراد تحریم همه نوع روابط جنسی میان افراد همجنس است . در سایر بیانات طلعات مقدسه نیز همواره همجنسگرایی مردود شمرده شده است . با این وجود به نظر می رسد که این آیین مبین همواره حساب همجنسگرایی را از لواط و مساحقه دور کرده است . به عبارت دیگر از نظر دیانت بهایی همجنسگرایان افرادی هستند که بر اساس یک انحراف طبیعی در مکانیسم بدن خود به سمت این قبیل گرایشات سوق داده شده اند حال آنکه لواط و اعمالی از این دست همواره در ردیف گناهان شناخته شده و محکوم گشته است . تا آنجا که حضرت بهاالله تعیین مقادیر حد زنا و لواط را به بیت العدل محول فرموده اند . در ترجمه توقیعی از حضرت ولی امرالله می خوانیم : " هر قدر عشق و محبت بین دو همجنس شدید و خالص باشد ، اگر به روابط جنسی منجر گردد نادرست و خطاست و اگر گفته شود که این روابط کمال مطلوب عشق و محبت است چنین ادعایی عذری است نامقبول . حضرت بهاالله هر نوع انحراف و فساد اخلاقی را به کلی تحریم فرموده اند و نیز رابطه ای نامشروع بین دو همجنس را علاوه بر آنکه خلاف طبیعت است از انحرافات اخلاقی محسوب فرموده اند . ابتلا به چنین بلیه ای ثقلی عظیم بر روح هر فرد با وجدانی تحمیل می کند اما نفوس مبتلا قادرند که با مشاوره و مساعدت اطبا و سعی و اراده راسخ و دعا و مناجات بر این ضعف و مشکل فائق آیند این بیان مبارک به خوبی نظر دیانت بهایی را راجع به همجنسگرایی به ما نشان می دهد : 1- دیانت بهایی می پذیرد که ممکن است عشق و محبت بین دو همجنس شدید و خالص باشد ( هر قدر عشق و محبت بین دو همجنس شدید و خالص باشد 2- دیانت بهایی رابطه جنسی میان همجنس را در هر صورت منع می کند اما منکر این نیز نمی شود که ممکن است فرد به این بلیه مبتلا باشد 3- دیانت بهایی بر لزوم درمان این افراد تاکید می کند و چنانکه دیدیم این درمان را هم دارای جنبه مادی و هم بعد فرامادی می داند نگاهی دقیق تر اینک با نگاهی دقیق تر به آثار الهی سعی می کنیم تا نظر دیانت بهایی نسبت به ابعاد مختلف مسئله همجنسگرایی را بررسی نماییم : 1- علت همجنسگرایی همان گونه که پیش از این گفتیم ؛ تحقیقات علمی دهه های اخیر بی اساس بودن عقاید آدمیان در طول سالیان سال را آشکار ساخت و بر همگان این نکته را هویدا ساخت که همجنسگرایی اندکی با مفاسدی نظیر زنا و فحشا و حتی لواط و مساحقه ( برای فردی که بالفطره همجنسگرا نیست ) تفاوت دارد و باید با دیدی نوین دیده شود . جالب اینجاست که تعالیم بهایی با نتایج این تحقیقات علمی را مطابقت دارد و این خصوصیتی از دین بهایی را معرفی می کند که بنا بر تعالیم لازمه حیات و بقای یک دین است : مطابقت با علم و عقل در آثار الهی همواره بر جنبه بیمارگونه همجنسگرایی تاکید شده است و چنانکه گفتیم مرز آن از شهوت تا حدودی جدا شده است . در مکتوبی از بیت العدل اعظم می خوانیم : " برخی از بیماریهای جنسی مثل همجنسبازی و تراجنسی ممکن است زمینه های طبی داشته باشند و در چنین حالاتی لازم است که حتما شخص مبتلا به بهترین امکانات و حمایت های پزشکی متوسل گردد " و از همین مرجع بزرگ می خوانیم : بعضی از مسائل جنسی نظیر همجنسگرایی و نظائر آن ممکن است جنبه بیماری داشته باشند که در این صورت باید به طور قطع اقدامات موثر طبی به عمل آید . از تعالیم حضرت بهاالله چنین مستفاد می گردد که همجنسگرایی وضع و حالتی نیست که شخص با آن موافق بوده آن را طبیعی تلقی کند . بلکه انحرافی است که در طبیعت زن و مرد حاصل شده و باید مهار شده و سرکوب گردد این در حالی است که تعالیم بهایی هیچ گاه زنا و فحشا بیماری ذکر نکرده و برای آن دلایل پزشکی قائل نیست. این در حالی است که از همجنسگرایی همواره به عنوان یک مشکل ریشه دار در مکانیسم آدمی یاد شده است که باید برطرف شود و ابتلا یابد . امروز اگر از بسیاری از بهاییان ایران در مورد علت بروز همجنسگرایی سوال شود آنها بی درنگ فساد و میل جنسی کنترل نشده را عامل بروز گرایشات همجنسگرایانه در افراد می دانند و بر همین اساس خیلی از آنها آن را با پدیده هایی نظیر بچه بازی یکی می دانند . اما دیدگاه دیانت بهایی در این مورد بسیار روشنفکرانه تر از این چیزهاست . دیانت بهایی ضمن بررسی ابعاد مختلف مسئله و درک عمق فاجعه راه حلی فوق العاده منطقی و قابل پذیرش را برای این مشکل معرفی کرده است و این نیز نمونه دیگری است از اعجازی که از ابتدای تاریخ تنها و تنها در کلام پیامبران و انبیا موجود بوده و هست . 2- جایگاه یک همجنسگرا در جامعه دیانت بهایی چنانکه گفتیم همجنسگرایی را یک بیماری می شناسد و بر درمان آن تکیه می کند و بر این اساس می توان استدلال کرد که مجازاتی که در دیانت بهایی مشمول لواط کاران خواهد ربطی به افرادی که بر اساس خصوصیات فردی میل به همجنس دارند ندارد . با این وجود دیانت بهایی همجنسگرایی را تایید نیز ننموده است . در دیانت بهایی منشا غریزه جنسی الهی بیان شده است و از این رو بر لزوم کنترل این غریزه تاکید شده است . به عبارت دیگر روابط جنسی در دیانت بهایی برای هر فردی – اعم از فردی که خود را همجسنگرا یا دگرجنسگرا می خواند – تنها به شکل ازدواج رسمیت یافته است . بر این اساس همجنسگرا هیچ گاه نخواهد توانست در یک جامعه بهایی رسمیت پیدا کند . این درحالی است که با آن به شیوه ی ظالمانه ای که در ادیان و جوامع قبل متداول بوده نیز برخورد نشده است . در حقیقت در آثار بهایی همواره به لزوم صبر در مقابل چنین پدیده های اجتماعی تاکید شده است با این حال بنابر تعالیم بهایی اگر فردی از حدود مقرره بهایی در این رابطه تجاوز نمود محافل روحانی می توانند وی را مشمول تنبیهات اداری سازند و به این طریق وی را از برخی از امور اداری محروم سازند . با این حال به فرموده حضرت ولی امرالله این نحوه عمل هیچ گاه توصیه نمی شود و مربوط به شرایطی حاد و علنی است حضرت ولی امرالله تصریح فرموده اند که اعمال تنبیهات شدید هیچ گاه نخواهند توانست ثمری به بار آورند و زیرا در آن صورت هر چقدر هم که این عمل زشت و زننده باشد باز تکرار می گردد و از این رو باید در مقابله با پدیده هایی از این دست اعتدال را رعایت کرد سوال دیگر این است که آیا همجنسگرایان می توانند بهایی شوند و بر عادت خود استوار بمانند . معهد اعلی در این باره می فرمایند : " بنابر آنچه گفته شد مسئله بسیار مهم نبایستی این باشد که آیا فردی که مرتکب عمل همجنسبازی است می تواند بهایی باشد یا خیر ؛ بلکه اینست که چنین فردی البته پس از بهایی شدن با اتکا به معارف تعالیم مبارکه و اعتماد به تاییدات الهی قادر است بر مسئله و مشکل خود غلبه کند " 3-درمان همجنسگرایان در سالهای اخیر و به ویژه در کشورهای غربی تلاش های زیادی از سوی موسسات گوناگون در جهت درمان پدیده همجنسگرایی به عمل می آید . بعضی درمانگرها، گروهها، یا مؤسسات ادعا میکنند قادر به کمک به همجنس گرایان برای غلبه بر رفتارهای همجنس گرایانهٴ خود هستند. اکثر آنها پیروان ادیان ابراهیمیtranssexual) بکار برده میشود، یعنی کسانی که جنسیتی که در روانشان حس میکنند با جنسیت جسمشان متضاد است. در ایران و در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی کمیته ای موسوم به کميته کشوری حمايت از بيماران اختلال هويتی و تراجنسيتی ايران با هدف حمایت از تراجنسان تشکیل شد هستند که در مسلک آنان همجنس گرایی غیرطبیعی و گناهاست و یک گرایش جنسی نامطلوب به حساب میآید. این نوع روان درمانی در جهت حذف علایق همجنس گرایانه و توسط افرادی که همجنس گرایی را یک اختلال یا گناه تلقی میکنند استفاده میشود . عده ای نیز که تراجنس خوانده می شوند ؛ خواستار تغییر جنسیت خود می باشند . تراجنسی اصطلاح جدیدیست که برابر با لغت انگلیسی ( اما ببینیم دیانت بهایی در این رابطه چه می گوید ؟ در آثار مبارکه روشها و طرق مختلفی برای درمان گرایشات به همجنس ذکر شده است . یکی از موثر ترین راهها برای کسانی که مبتلا به این عارضه هستند رجوع به پزشک و استفاده از درمانهای طبی است که همیشه به عنوان راه دفع مرز در تعالیم بهایی توصیه شده است . از سویی به افراد همجنسگرا و کلیه افرادی که به نحوی در مرز تمایلات شهوانی کنترل نشده هستند توصیه شده است با توسل به راههایی نظیر ادعیه و مناجات ؛ تلاش و کوشش ؛ تغییر مسیر فکر و ذهن از طریق توسل به آثار مبارکه و اقدامات از این دست بر تمایلات غیرطبیعی خود فائق آیند در مکتوب مرقوم از جانب معهد اعلی خطاب به یکی از احبا آمریکا می خوانیم : " برای شما محرکی قوی و واقعی لازم است تا بتوانید شجاعانه با مسائل و مشاکل سرشتی موجود در وضع و موقعیتی که در نامه تان وصف کردید ( احتمالا تمایل به همجنس ) مقابله نموده برای تغییر نحوه زندگیتان تصمیم راسخ بگیرید . شما باید به انجام این کار راغب و مایل باشید . شما و دوست بهایی تان هر دو بایستی در آغاز قبول کنید که رابطه همجنسبازانه مقصد و هدف زندگی انسانی را نابود می سازد و اینکه برای غلبه بر تمنیات سرکش نفسانی که باعث چنین عملی می شود جهد بلیغ و تلاش شدید لازم است ... باید مطمئن باشید که خالق عالم و مربی امم هر دوی شما را برای بازگشت به سیری که منجر به سعادت حقیقی می گردد یاری و مددکاری خواهد فرمود در آثار الهی همواره بر لزوم مساعدت احبا به این افراد در جهت ترک عادات تاکید گردیده است . در توقیع صادره از حضرت ولی امرالله به محفل روحانی آمریکا می خوانیم : " بنابر آنچه گفته شد هیکل مبارک را نظر بر این است که با نصایح مشفقانه و انذارات پیگیرانه ؛ بایستی به هریک از احبای الهی که بنحوی برملا ، که به نحوی مرتکب چنین اعمال غیراخلاقی میشوند کمک و مساعدت نمود و در صورت لزوم آنان را از ارتکاب ممانعت کرد . یک نتیجه گیری بیاناتی را با هم مرور کردیم . تعالیم بهایی دارویی هستند برای درمان بیماری ها و مشکلات عالم بشری . داروی تک تک مشکلات جامعه امروز را می توان را در آثار بهایی جست و جو نمود . امروز ما به عنوان افراد بهایی این وظیفه داریم تا دیگران را نیز از این نوش داروی شفا بخش بهره مند سازیم . اما متاسفانه می بینیم که خیلی از ماها حتی دوست نداریم راجع به مسائلی نظیر همجنسگرایی صحبت کنیم و این در حالی است که این ، ما هستیم که باید به عنوان افراد بهایی به این مشکلات نزدیک شویم و به مبتلایان آنها راه درمان را نشان دهیم . به هر حال قبول کنیم یا نه همجنسگرایی ، زنا ؛ اعتیاد و خیلی از اینهایی که حتی از نامشان هم نفرت داریم واقعیات جامعه ما هستند و چنانچه بخواهیم از آنها دوری کنیم تا ابد زنده و پویا خواهد ماند و هیچگاه از جامعه ما انسان ها رخ نخواهند و نهایتا چنانکه ما از آنها رنج می بریم فرزندانمان هم در این رنج باقی خواهند ماند . حالا خوب بیندیشیم و ببینیم چه می توان کرد و چه باید کرد ؟
|