|
بيا يك بار هم ما امتحان كنيم، ببينيم مي شود يانه. نگو صدبار امتحان كرده اند نشده، هزار بار ديگر هم اگر امتحان كنيم نمي شود. ماتلاش خودمان را بكنيم، كاري به كسي هم نداشته باشيم. ببينيم مي شود عشق و عقل را باهم گره زد؟ دوستم مي گفت اين كار مثل اين است كه بخواهيم یک سيم داغ و يک نخ پلاستيكي را به هم گره بزنيم. ادبيات قديم و جديد ما پر از اين حكايت است كه عشق و عقل سازگاري ندارند و عشق سيل مهيبي به پا مي کند كه بنياد عقل از جا كنده می شود. اگر خوب فكرش را بكنيم مي بينيم كه هيچ دليلي وجود ندارد كه اين فرمول درست از آب دربياد. من فكر مي كنم وقت آن رسیده كه باورهاي كليشه اي قديمي خودمان را با دقت بيشتري بررسي كنيم و از وقايع و حوادث اتفاقي قانون نسازيم. يكي همين مورد. شايدنشود؛ ولي اگه بشود ثمرش خيلي عالي خواهد بود! مي داني چرا؟ یک عمر زندگي با احساس رضايت و خوشبختي. پس به زحمتش مي ارزد. حالا مي خواهي امتحان كني؟ بسم الله.
اين كار مستلزم یک عكس العمل سريع است. يعني وقتي مي خواهي توي گودال عشق بيفتي یک لحظه توقف كني و با خودت فكر كني عاقبت كارم چه خواهد بود؟ مي خواهم به كجا برسم؟ مي دانم که سخت است. شايد هم غيرعملي و ايده آلي به نظربرسد. ولي اگه قرار باشد عاقبت كار، دل كندن و دل بريدن ازكسي باشد كه مدت زيادي همه ي فكر و ذهنت را اسير خودش كرده؛ يا یک زندگي بدون پايه و اساس كه مثل یک قايق باريك روي آب به اندك ناملايمتي وارونه بشود؛ يا عمري زندگي با اكراه و اجبار به خاطرحفظ آبرو و آينده ي بچه ها و ...؛ اين كار نه تنها عملي تر است، بلكه به مراتب آسان تر هم هست. بعضي ها مي گویند "من خودم هم نفهميدم چي شد كه توي دام عاشقي افتادم." من فكرنمي كنم اين درست باشد. پسرها و دخترهاي زيادي درجريان زندگي هاي روزمره با هم گفتگو و مصاحبت و معاشرت دارند وخيلي از آن ها هم نظر و ديد خوبي نسبت به همديگر دارند، كه اين نمي تواند در مقوله ي عشق وعاشقي بگنجد. ولي وقتي يك طرف به اين فكر مي افتد كه طرف ديگر مي تواند فرد مورد نظر او در زندگي مشترك باشد، ديدگاهي نسبت به او پيدا مي کند كه فقط نقاط قوت رفتار و اخلاق او را مي بيند و كم كم باور مي کند كه همه ي مشخصات فرد موردنظر، آن گونه است كه او مي خواهد. اين ابتداي راه عاشقي است و اين همان لحظه اي است كه بايد توقف كرد و عقل را به كمك طلبيد؛ قبل از آن كه آن قدر ذهن ما پر از افكار يك طرفه شود كه ما را متقاعد کند كه فرد مورد نظر از هرجهت ايده آل من است. صحبت من اين است كه درتشكيل عشق، علاوه بر دل، عقل هم باید دست داشته باشد. اگر ما سعي كنيم عقل را دراين نقش به كار بگيريم؛ فكر مي كنم بسياري از مشكلات مربوط به اين مورد حل شود. برخي ازاصولي كه عقل مي تواند دراين زمينه از آن ها استفاده کند و به كمك ما بياد، اصولي است كه ما را در انتخاب شريك دائم زندگي راهنمايي مي کند ازجمله: -ديد دائمي و جدي نسبت به زندگي مشترك داشتن وشريك يكديگربودن در تمام مراحل زندگي -اهداف ارزشمند و روحاني و معنوي داشتن -آرزومند كمال بودن -موافقت از روي حقيقت و محبت صميمي حقيقي داشتن -اتحاد جسماني و عقلاني وروحاني به اميد آنكه همه ي عشق ها پايدار و همه ي زندگي ها همراه با خوشبختي و سرور باشد.
|
