سياست و پرسشهاي يك جوان-1 چاپ
مقالات شما
جمعه, 30 شهریور 1386 19:02
تعداد بازدید :10713

مدتها برايم سؤال بود كه چرا پدر و مادرم دوست ندارند در سياست دخالت كنند؟ هيچ وقت در خانه ي ما عليه حزبهاي سياسي چيزي گفته نمي شود؟ چرا كارهاي آنها اصلاً براي پدر و مادرم مهم نيست؟ چه عيبي دارد كه در سرنوشت كشورمان شركت كنيم؟ چرا بايد انسانهايي كه مطيع حكومت كشورشان هستند و به حكومت احترام مي گذارند، در فعاليتهايي كه به بهتر شدن اوضاع كشور كمك مي كنند، شركت نكنند؟ آيا آنها انسانهاي بي مسئوليتي هستند؟

اين روزها دوباره تلويزيون، برنامه هايي در مورد 11 سپتامبر 2001 پخش مي كند و در مورد آن فاجعه در مركز تجارت جهاني صحبت مي شود. اين چنين حوادثي باعث مي شود انسان به شك بیفتد كه آيا اين همه بدبختي واقعاً برطرف مي شود يا بيهوده به خوب شدن اوضاع اميدوار هستيم. آنجا بود كه شك كردم كه آيافعاليتهايي كه به بهتر شدن اوضاعكمك مي كنند، واقعاً وجود دارند يا نه؟ فكرش را بكنيد، در يك مملكت كه احزاب مختلف در آن هستند و هيچ گروهي با ديگري موافق نيست، آدم طرفدار كدام گروه باشد تا به بهتر شدن اوضاع كشورش خدمت بكند؟ كدام حزب سياسي مي تواند حقوق تمام انسانها را در نظر بگيرد، در حالي كه بسياري از افراد مخالفش هستند و اگر بخواهد به كسي كمك كند، مجبور است از گروهي ديگر دل بكند؟

حضرت عبدالبهاء فرموده اند :"به صداقت به حكومت معامله نمائيد كاري به كاري نداشته باشيد و با هيچ حزبي هم داستان نگرديد. مطيع حكومت باشيد و خيرخواه ملّت... ."(1)

پس شايد دليل دخالت نكردن پدر و مادرم در سياست اين باشد كه مي خواهند نه با حكومت مشكلي داشته باشند و نه با مردم، مي خواهند همه را دوست بدارند و نفع همه را در نظر بگيرند و سياست نمي گذارد كه چنين باشند.

اما اگر در يك مملكت همه با حكومت موافق باشند و يك حزب بيشتر در مملكت نباشد، چطور؟ آنجا كه ديگر اختلافي بين هموطنان نيست كه شركت در سياست باعث اختلاف با گروههاي مخالف بشود؟ همكاري با يك حكومت عدالتخواه كه همه ي ملت مدافع او هستند، چه معنایی می تواند داشته باشد؟

پاسخ ساده است. هيچ تضميني نيست كه حكومت عادل نيز با ملّتهاي ديگر نجنگد! چرا؟ حكومت هايي كه ادّعاي انسان دوستي مي كنند، بهترين بهانه را دارند براي اينكه با ملت هاي ديگر بجنگند، بجنگند تا حكومت هاي استبدادي را از ميان بردارند و حكومت عدالت را جانشين آنها كنند. باز هم جنگ و اختلاف و كشتار و خونريزي و جنايت و...آه. باز هم آرمان صلح زير پا له مي شود. آيا مي دانيد بعد از جنگ جهاني اول چه اتفاقي افتاد؟ مجمع اتفاق ملل تشكيل شد تا خسارت هاي جنگ را جبران كند. اما هنوز بيست و يكي دو سال بيشتر نگذشته بود كه جنگ دوم ، سخت تر از جنگ اول به راه افتاد.

برترين و كامل ترين حركتي كه در راه آسايش مردم رخ داده، چيست؟ آيا مجمع ملل است؟ آيا سازمان ملل متحد است؟ پس چرا هنوز آفريقاييان بيشماري بدبخت هستند؟ چرا هر روز سياست ها با گروه جديدي دست دوستي مي دهند و فردا عليه هم فعاليت مي كنند؟ تاريخ ثابت كرده كه تا به حال تمام تلاش هاي سياسی براي بهبود وضع جهان با شكست روبرو شده است.

همه ي اينها خيلي خوشبينانه است، حتي اگر كسي با نيت خوب ـ براي پيشرفت مردم، نه پول و مقام و اسم و رسم ـ وارد فعاليت هاي سياسي شود، قبل از اين كه بتواند تغيير مثبتي ايجاد كند، با دو انتخاب روبرو است:يا در سياست حل شو، همرنگ جماعت شو ،يا خودت باش و با افتخار از صحنه خارج شو تا بتوانند ترورت كنند و بدنامت نمايند.

آيا اين دنياي ما است؟ آيا اين است اشرف مخلوقات؟ اين است سياست و تدبير يگانه عاقل آفرينش؟ اين هرج و مرج و سردرگمي؟ اين ناامني؟ اين رنج و ناله؟

حضرت عبدالبهاء چنين می فرمایند:

ا"مروز عالم انسانی ظلمانی است زيرا از عالم الهی بی خبر گشته، اينست که قلوب بشر از آيات الهی خالی است، نفثات روح القدس تأثيری در اهل عالم ندارد. امّا چون انوار روحانی بر عالم انسانی بتابد و تعاليم و اوامر الهی رواج يابد وجدان بيدار گردد و روحی جديد بدمد و قوائی تازه برسد و حياتي جديد ظاهر شود و چنان است که گوئی از عالم حيوان به عالم انسان ارتقاء يافته... من دعا می‌کنم، شما نيز دعا کنيد که چنين فضل و موهبت آسمانی نصيب گردد، عداوت و دشمنی زائل شود، جنگ و خونريزي نماند، قلوب به هم مرتبط شود و جميع بشر از يك چشمه بنوشند." (2)

ادامه دارد...

(1) : گلزار تعاليم بهايي، ص453-حضرت عبدالبهاء: ازهياكل مقدسه درآئين بهائي

(2) :قرن انوار،صص28-27

افزودن جدید
نوشتن نظر
نام:
ایمیل:
 
عنوان:
قالب نوشته:
[b] [i] [u] [url] [quote] [code] [img] 
 
 
:angry::0:confused::cheer:B):evil::silly::dry::lol::kiss::D:pinch:
:(:shock::X:side::):P:unsure::woohoo::huh::whistle:;):s
:!::?::idea::arrow:
 
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.
نارون  - عدم مشاركت در سياست و شركت در خدمات اجتم |1386-7-1 06:07:47
علت آنكه بهائيان در سياست دخالت نمي كنند
آنست كه سياست موجود، از مفهوم واقعي آن بسيار
فاصله دارد. سياست رايجه توام با تهمت ،
تزوير، تحقير و تخريب رقيبان است كه اين امور
با اهداف ديانت بهائي در تضاد مي باشد سياست
بهائيان،‌پيروي از سياست الهي كه همان محبت
الله است مي باشد. عدم مداخله و مشاركت
بهائيان در احزاب، تشكلها و هر نوع سياستي كه
بوي نفاق ،خدعه و فريب بدهد بمعني بي تفاوتي
آنان نسبت به امور مملكت نيست . واقعيت اينست
كه اهل بها با وجود تمام موانعي كه از طرف برخي
افراد با نفوذ در راه انجام خدمات بشر
دوستانه شان اي...
نارون  - مرز بين سياست و فعاليت هاي اجتماعي |1386-7-1 04:17:40
ما در سياست دخالت نمي كنيم چون سياست در حال
حاضر، از معناي حقيقي آن بسيار فاصله دارد.
افراد براي حفظ قدرت به تهمت،تزوير و تخريب
يكديگر متوسل مي شوند و از آنجائي كه اين امور
با اهداف ديانت بهائي مغايرت دارد؛ بهائيان
در سياست دخالت نمي كنند . چرا كه سياست
بهائيان بطور كلي از سياست الهي كه اساس آن
محبت است متابعت مي كند . البته به اين واسطه
نبايد تصور شود كه بهائيان نسبت به سرنوشت
مملكت بي تفاوتند بلكه حقيقت چنين است كه اهل
بها با وجود تمام موانعي كه برخي افراد و
گروهها در راه خدمات بشر دوستانهءايشان ايجاد
مي كنند ؛در ...

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."