جهان شهری در سال 2050 چاپ
خواندنیها
جمعه, 14 مهر 1385 16:30
تعداد بازدید :6237

13:47 گرينويچ - پنج شنبه 22 ژوئن 2006 - 01 تیر 1385

کاترين وستکات

جهان به سرعت در حال رسيدن به مرحله ای است که در آن بيشتر جمعيت کره زمين در شهرها زندگی می کنند.

بنابر پيش بينی ها تا 50 سال آينده، دو سوم جامعه بشری در شهرها زندگی خواهد کرد. شش کارشناس ديدگاه های خود را درباره جهان شهری در سال 2050 اينگونه بيان کرده اند:

 هانک ديتمار

هانک ديتمار در آمريکا کارشناس حمل و نقل است و سرپرستی بنياد "پرينس برای فضاهای شهری" را به عهده دارد. اين بنياد توسط پرنس چارلز، وليعهد بريتانيا، برای ترويج طرح های ساختمانی سنتی بنيان گذاشته شده است:

اميدوارم در سال 2050 شهرهايی را ببينم که در آنها رابطه صميمانه تری ميان شهر ها و فضاهای غيرشهری اطراف آنها برقرار باشد. چه از نظر استفاده از مصالح محلی و چه به لحاظ بهره گيری از معماری سنتی و بومی.

بايد به سمت شهرهايی برويم که محور آنها به جای اتوموبيلرانی، پياده روی باشد و بر اساس بودجه غذا و انرژی ما طراحی شده باشد.

يک راه حل برای اين کار حرکت بسوی الگوهايی است که بی زمان باشند. يعنی ساختمانهايی که به جای آنکه صرفا شگفت انگيز باشند؛ برای مصارف مختلف ساخته شده باشند.

بايد به فکر آن باشيم که محل کارمان به محل زندگی مان نزديک باشد. به اين ترتيب از شدت ترافيک کاسته می شود. آنوقت، شهرها به جای يک مرکز، چند مرکز خواهند داشت.

بيشترين نگرانی من برای آينده اين است که اگر انرژی بيش از حد گران و کمياب شود، جمعيت به دو بخش محروم و برخوردار از انرژی تقسيم شود.

اين وضعيت می تواند بی ثباتی بيشتری را پديد آورد. چون بيشتر شهر ها با نوعی کشاورزی وابسته به نفت تغذيه می شوند و چنان وضعيتی بيش از حد هراس انگيز خواهد بود.

 مايکل دير

مايکل دير در دانشگاه کاليفرنيای جنوبی استاد رشته جغرافياست. او نويسنده کتاب وضعيت شهری پسا مدرن است:

يکی از تاثيرات سرمايه داری جهانی ايجاد جهانی است که بيش از پيش قطبی شده است. از يک طرف شما چيزی را داريد که همکارم مايک ديويس آن را سياره حلبی آبادها می نامد و از سوی ديگر پديده شهرهای زرين را داريم.

اين قطبی بودن در داخل شهرها وضعيتی را ايجاد می کند که من آن را شهرنشينی پسامدرن می نامم. تا سال 2050 شاهد بيشتر شدن اين پديده خواهيم بود.

در اين شرايط شهرها بيش از يک مرکز خواهند داشت. اگر به شهرهای جنوب کاليفرنيا يا به شهر بارسلون در اسپانيا دقت کنيد، اين پديده را خواهيد ديد. اين شهرها يک هسته مرکزی ندارند.

برای مثال، لس آنجلس 20 يا 30 مرکز دارد. الگوی سفر بامدادی به مرکز شهر در آنجا وجود ندارد. در ضمن، اين وضعيت به معنای آن است که مديريت شهری هم متمرکز نيست.

در اين روش، شهرها حول يک مرکز شکل نمی گيرند. بلکه بعد از ساخته شدن شهر، مراکز متعددی برای آن در نظر گرفته می شود.

به اين ترتيب شما يک شهر چندپاره خواهيد داشت که مثلا در لس آنجلس در مساحتی حدود 14 هزار مايل مربع پراکنده است.

اين امر موقعيتهايی را برای خودمختاری محله ها فراهم می کند. داراها و ندارها هريک محله و فضای حياتی خود را دارند. محلات خودمختار در محدوده ابرشهرها پديد می آيند.

نايجل تريفت

نايجل تريفت معاون رئيس دانشگاه واريک در انگلستان است و از دانشمندان برجسته علوم اجتماعی و جغرافيای انسانی به شمار می آيد:

حدس می زنم که تا سال 2050 موضوع پايداری انرژی در شهرهای بزرگ جهان توسعه يافته به مشکل عمده ای تبديل شود. در نتيجه، گسترش شهرها آنگونه که در آمريکا ديده ايم به ناچار متوقف خواهد شد.

در اروپا بايد اوضاع بهتر باشد چون در مجموع شهرهای اروپايی جمع و جور ترند. حتی اگر به لندن نگاه کنيد، در مقايسه با شهرهای آمريکا شهر چندان گسترده ای نيست.

به نظر من مساله اصلی اين است که آيا گرمتر شدن آب و هوای زمين تاثير نامساعدی بر شهر ها بگذارد يا نه. در مورد شهر های نزديک به آب مانند لندن آبگرفتگی و سيلاب می تواند خطرساز باشد. در واقع اين وضعيت از هم اکنون نيز آغار شده است.

البته اين به معنای يک وضعيت شوم و وخيم نيست. اما برای مقابله با آن دولت بايد بی سر و صدا دست به اقدامات اساسی بزند. به نظر می رسد تا کنون تنها نيمی از چاره حويی لازم برای اين وضعيت انجام شده باشد.

بعضی از شيوه های حمل و نقل در آينده مشکل ساز خواهند بود. تا 10 يا 15 سال آينده صنعت مسافرت هوايی رفته رفته رو به زوال خواهد گذاشت.

وضعيت در ديگر نقاط جهان بستگی به منطقه دارد. بعضی از نقاط آسيا و آفريقا بد ترين وضعيت آب و هوا را خواهند داشت. برخی شهرها بشدت آسيب پذير خواهند بود. برای جلوگيری از اين مشکلات اقدام جهانی لازم است.

به نظر من بهتر است به فکر يک بودجه عمومی جهانی برای شهرهای مختلف در اطراف و اکناف جهان باشيم.

 استيفن گراهام

استيفن گراهام در دانشگاه دارام انگلستان استاد جغرافيای انسانی است. او سردبير نشريه سايبرسيتيز ريدر هم هست:

در سی يا چهل سال گذشته اين نظر وجود داشت که هرچه فناوری و بخصوص فناوری اطلاعاتی پيشرفته تری داشته باشيد نياز کمتری به جابه جايی و حمل و نقل و ارتباط رويارو با ديگران خواهيد داشت و بطور کلی کمتر به شهر متکی خواهيد بود.

فرض بر اين بود که با افزايش پهنای باند ارتباطات، مردم منزوی تر می شوند. اما شواهد حاکی از آن است که اوضاع درست برعکس از آب درآمده است.

گرچه اين حرف تناقض آميزی است اما شواهد حاکی از آن است که هرچه اقتصادها، ارتباطات اجتماعی و فرهنگها بيشتر به فناوری پيشرفته متکی می شوند، شهرها هم بيشتر رشد می کنند.

تقاضا برای ديدار رويارو صرف نظر از گسترش فناوری وجود دارد.

در هند، چين و آفريقا قضيه دو قطبی تر است. تنها بخش کوچکی از جامعه به فناوری پيشرفته دسترسی دارند. با اين حال يک روند افراطی گرايش به دموکراسی در اين زمينه مشاهده می شود. هزينه استفاده از برادبند و ارتباط بی سيم بشدت رو به ارزانی است.

فکر می کنم که بر اساس همين روند بسيار سريع دموکراتيزه شدن، جای زيادی برای خوش بينی وجود دارد.

 والدن بلو

والدن بلو مدير عامل انستيتوی پژوهش و سياستگزاری تمرکز بر جنوب جهانی واقع در بانکوک و استاد جامعه شناسی دانشگاه فيليپين است:

اگر روند های کنونی ادامه بيابد مسلما تا 50 سال آينده يک کابوس شهری ما را به کام خود خواهد کشيد.

در جنوب، رشد جمعيت شهری دو برابر ميزان رشد جمعيت کشورهاست. کشاورزی ديگر جاذبه ای ندارد و مردم دسته دسته روستاها را ترک می کنند.

در هين حال، روند صنعت زدايی ظرفيت صنايع موجود برای جذب سيل مهاجران را بشدت کاهش داده است.

توليدکنندگام بومی کسب و کار خود را در نتيجه واردات ارزان از دست می دهند و سرمايه گذاران خارجی اين منطقه را به مقصد چين ترک می کنند تا از نيروی کار ارزان چينی بهره بگيرند.

يکی از نتايج اين مهاجرت بدون امکان جذب کارگران مهاجر ايجاد حلبی آبادهای عظيم در اطراف شهرهاست.

30 تا 40 درصد جمعيت مانيل، جاکارتا، مکزيکوسيتی و لاگوس در چنين جاهايی زندگی می کنند.

در شمال نيز چنين شهرکهايی وجود دارد. حتی در درون شهرهای بزرگ مناطق فقيرنشين پرجمعيت وجود دارد. از جمله واشنگتن پايتخت آمريکا که بيشتر جمعيت آن سياهپوستند و اقليت سفيد پوستی که در آن کار می کنند شبها اين شهر را به مقصد حومه های ويرجينيا و مريلند ترک می کنند.

شايد تنها هنگامی که داراها دريابند که امتيازات خود را به قيمت تيره روزی ديگران به دست آورده اند، هراس از نابودی اين سياره اين بار موجب يک دگرگونی نسبتا صلح آميز شود.

 ساسکيا ساسن

ساسکيا ساسن از نگره پردازان برجسته در زمينه تاثير جهانی شدن بر شهرهاست. خانم ساسن نويسنده کتاب قلمرو، اقتدار و حقوق – از قرون وسطی تا مجتمعهای جهانی است:

در پنجاه سال آينده دورنمای شهری در همه جا با امروز تفاوت خواهد داشت. بخصوص در شهرهای بزرگ و مراکز قدرتمند اقتصادی اين طور خواهد بود.

تجربه شهرهای امروز اروپا در آينده نادر خواهد بود. شهرهای اروپا بيشتر به شهرهای جهانی جنوب شبيه خواهند شد.

اروپا شاهد مهاجرت بيشتری خواهد بود و شهرهای بزرگ حالت شهرهای مرزی را خواهند داشت.

در برخی از اين شهرها وضعيتهای دردناکی خواهيم داشت. شاهد فقرای زياد و تنازعات متعدد خواهيم بود.

ما درست در آغاز راه آينده هستيم اما آن را خوب نمی بينيم.

مفهوم سياسی بودن بازتوليد خواهد شد. مفهوم حق به مفهوم حق شهری بدل می شود که معنای آن حق خانه داشتن و برخورداری از آب خواهد بود.

اينجا در لندن شما حس می کنيد که شهر دارد اداره می شود اما وقتی به نيويورک؛ مکزيکوسيتی و سائوپائولو می رويد اين احساس کمتر و کمتر می شود.

به نظر من ما داريم به اين سمت می رويم. ابتکارها بيشتر می شود و وضعيت سياسی تازه، حاشيه نشينان را قادر می سازد که حقوق خود را از شهر مطالبه کنند.

منبع

 

افزودن جدید
نوشتن نظر
نام:
ایمیل:
 
عنوان:
قالب نوشته:
[b] [i] [u] [url] [quote] [code] [img] 
 
 
:angry::0:confused::cheer:B):evil::silly::dry::lol::kiss::D:pinch:
:(:shock::X:side::):P:unsure::woohoo::huh::whistle:;):s
:!::?::idea::arrow:
 
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."