جمعه, 28 ارديبهشت 1386 06:25 |
از او سلامتی خواستم که کارهای بزرگ انجام دهم ، ناتوانم آفرید که کارهای بهتری انجام دهم . از او ثروت خواستم که سعادتمند شوم، فقرم بخشید که عاقل باشم .
|
ادامه مطلب ...
|
|
سه شنبه, 07 آذر 1385 21:56 |
بيت نگاشته شده روي پاكت كنجكاويم را برانگيخت. با سرعت و بدون توجّه به نام فرستنده و گيرنده، درب آن را گشودم و شروع به خواندن كردم: منم آن عاشق صادقي كه حال به دست فراموشي سپرده شده ام، منم تنها معشوقِ حقيقي و خواهانِ سعادت توكه تو را همواره ياد مي كند و اين گونه به يادت مي آورد: تنها و تنها وقتي به يادم مي افتادي كه مشكلي برايت پيش مي آمد. هر چه را خواسته بودي، اجابت كرده ام؛ جز آنچه را به صلاحت نبوده است و حتّي در برخي موارد كه تاخير مي شد، به سبب آن بود كه بهتر از آنچه را خواسته بودي، برايت فراهم كنم. هر روز صبح و شام به سراغت مي آمدم تا كمي با هم صحبت كنيم؛ ولي تو به قدري به خود مشغول بودي كه ديگر فرصتي براي صحبت با من نداشتي؛ حتّي گاهي متوجّه حضورم هم نمي شدي و من بي آن كه به كسي چيزي بگويم، آهسته بازمي گشتم و مي گريستم. كاش نالة محزون اشك هايم را هنگامي كه برگونه ها مي غلطيد مي شنيدي.
|
ادامه مطلب ...
|
|
|
<< شروع < قبلی 1 2 3 بعدي > پايان >>
|
صفحه 3 از 3 |